متاثر

/mote~asser/

    affected
    touched
    impressed
    moved

فارسی به انگلیسی

متاثر از
ac_

متاثر کردن
affect, afflict, touch

متاثر کننده
affecting, moving, touching

مترادف ها

sorry (صفت)
غمگین، ناجور، پشیمان، بد بخت، متاسف، متاثر

regretful (صفت)
پشیمان، نادم، متاسف، پر تاسف، متاثر، نامراد

saddened (صفت)
متاسف، متاثر

پیشنهاد کاربران

همپراش،
به پارسی : در هنایش
🇮🇷 همتای پارسی: ردپذیر 🇮🇷
وقتی می خواهیم علت و دلیل و منشا و سبب رویدادی را بیان کنیم از چون یا اگر استفاده می کنیم. مثلا می گوییم من دیر خواهم آمد اگر ( چون ) در ترافیک گیر کنم. در اینجا منشا دیر آمدن و علت و دلیل و سبب و ریشه
...
[مشاهده متن کامل]
ی دیر آمدن و چیزی که باعث دیر آمدن خواهد شد و دیر آمدن متاثر از آن خواهد بود گیر کردن در ترافیک خواهد بود. در اینجا گیر کردن در ترافیک همان علت و منشا است و دیر آمدن همان معلول یا نتیجه یا برآیند یا اثر.

تحت تاثیر قرار گرفته ، اثر گرفته ، اثر شده ، متاثر شده ، منفعل شده ، انفعال ، واکنش
متضاد و مقابل بی تفاوتی متاثر شدن و واکنش نشان دادن است
اثر گرفته، تحت تاثیر،
اثر پذیر
یعنی کسی که تاثیر پذیرفته و متاثر شده

بپرس