speak
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
مبین
پیشنهاد کاربران
مبین به معنای آشکار یا روشن یا واضح ولی مبین در هر جای قرآن یک معنی دیگری میدهد درضمن اسم من هم مبین است
این واژه ریشه اش از بین و بینای پارسی هست که تازی اون رو گرفته و واژگان مبین و بیّنه و و . . . رو ازش ساخته
مبین: به روش مفهوم ریشه ای این کلمه یعنی بینایی منتهی به بیان و تبیین شدن. و به روش تفسیر موازی این کلمه یعنی بصیر و انسان دارای بصیرت.
روشن، آشکار
کلا اونایی که اسمشان مبین هست ، آدما خوبی هستن در باطن گرچه روزگار آن ها برعکس نشان دهد
کلا اونایی که اسمشان مبین هست ، آدما خوبی هستن در باطن گرچه روزگار آن ها برعکس نشان دهد
واژه مبین
معادل ابجد 102
تعداد حروف 4
تلفظ mobayyan
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( مُ بَ یَّ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی mobayyen
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
معادل ابجد 102
تعداد حروف 4
تلفظ mobayyan
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( مُ بَ یَّ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی mobayyen
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
نمایانگر
نشانگر
روشنگر
آشکار کننده
نشانگر
روشنگر
آشکار کننده
عالی یه اسم زیبا و شیک مذهبی
مهر و محبت آشکارا
یه اسم شیک و زیبا ریشه عربی و قرانی
غفلت
آشکار، روشن
آشکار کننده، روشن، نورانی
مونث مبین برابره با مبینا
مونث مبین برابره با مبینا
مبین: آشکار
مبَیِن: آشکار کننده
مبَیِن: آشکار کننده
نامی از نامهای پروردگار
اشکار کنند . روشن
روشنایی زیبای
روشنایی دل
روشنایی
نورانی و روشنگر
این اسم نام خداست و در کتاب آسمانی ما آمده است
آشکار . روشن
اشکار پیدا
مُبین: هرآنچه که به دیدن درآید، چشمگیر، آشکارکننده، آشکار، آشکارا، روشن، هویدا، واضح، بازگوکننده، روشنگر، گویا، بیانگر، بیان کننده، نشان دهنده، نشانگر، . از بُن مضارع فارسی " بین" ساخته شده است و سپس بر پایه و قالب زبان عربی دگرگونی یافته است.
آشکار _ چشمگیر _ پیدا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)