urgency
مبرم
/mobram/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
دردناک، دشوار، خشن، مبرم، مجروح
بحرانی، ضروری، مصر، مبرم، فشاراور، تحمیلی، محتاج به اقدام یا کمک فوری
ناشی، مبرم، بیرون اینده، براینده، اثرات ناشیه
خواهان، سخت، طالب، خواستار، سخت گیر، مصر، مبرم
امر، متکبر، مغرور، مبرم، امرانه، تحکمامیز
سخت، خواستار، سخت گیر، مصر، مبرم
اشکار، خروشان، گریان، مبرم، جار زننده
مصر، فشاری، مبرم، فشاراور، عاجل
ضروری، مبرم، فشاراور، فوری، مصرانه، اصرار کننده
مزاحم، مصر، مبرم، سمج، مصدع، عاجز کننده، سماجتامیز
پیشنهاد کاربران
وَنج = مبر م و حیاتی
در گویش تاتی مَبرَم به گریه نکن گفته میشود.
شدید، حیاتی