entrepreneur
مبتکر
/mobtaker/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سازنده، موسس، بنیان گذار، مبتکر
بدعت گذار، مبتکر، نو اور
مبتکر
اصلی، اصل، اصیل، بدیع، مبتکر، ابتکاری، بکر
ماهر، با هوش، دارای قوه ابتکار، ناشی از زیرکی، مبتکر، دارای هوش ابتکاری، مخترع
مبتکر، اختراعی، اختراع کننده
مبتکر
پیشنهاد کاربران
مُبتَکَر: نوآورده، نوآوردەشده
مُبتَکِر: ١. بامدادخیز، پگاهخیز ٢. آن که پگاه می آید ٣. آن که میوەیِ نوبر / تازەرسیده خورد ۴. دوشیزگی بَر، پردەبَر ۵. نوآور، نوآورنده ۶. کارآفرین
مُبتَکِر: ١. بامدادخیز، پگاهخیز ٢. آن که پگاه می آید ٣. آن که میوەیِ نوبر / تازەرسیده خورد ۴. دوشیزگی بَر، پردەبَر ۵. نوآور، نوآورنده ۶. کارآفرین
کار آفرینی
فردی یا کسب که چیز تازه ای به وجود آورده باشد