ماهیچه

/mAhiCe/

    flesh
    muscle

فارسی به انگلیسی

ماهیچه ای
muscular

ماهیچه بندی
musculature

ماهیچه دو سر
biceps(muscle)
biceps

ماهیچه ساق پا
calf

ماهیچه سه سر
triceps

ماهیچه صاف
smooth muscle

ماهیچه های پشت پا از زانو تا مچ پا
calf

مترادف ها

brawn (اسم)
نیرو، نیروی عضلانی، گوشت، ماهیچه

muscle (اسم)
نیروی عضلانی، ماهیچه، عضله، پولک پولادین زره، صدف دو کپهای، صدف باریک دریایی و رودخانه ای

torus (اسم)
طبق، ماهیچه، گچبری بزرگ هلالی ته ستون

پیشنهاد کاربران

منبع . فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
ماهیچه
ماهیچه و عضله با هم از نظر معنایی تفاوتی ندارد.
ماهیچه یک واژه فارسی است و عضله عربی است.
در زبان فارسی در حال حاضر هر دو به یک اندازه بسامد کاربردی دارند. یعنی مردم و متخصصان از هر دو واژه به یک اندازه استفاده می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

جریان فارسی سازی بیش از صد سال است که در ایران شکل گرفته و کوشش می شود کلمات فارسی را جایگزین واژه های بیگانه و مخصوصاً عربی بکنند. به عنوان یک فارسی زبان کار بسیار کوچکی که می توانید انجام بدهید این است که از برابرهای فارسیِ موجود استفاده کنید، به عنوان نمونه همین ماهیچه!
این توضیحات را زیر واژه های مربوط نیز می گذارم، امیدوارم کمک ناچیزی کرده باشم.
اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

فرهنگستان ایران، لغت های نو تا پایان سال ١٣١۵، ص ۴٨:
مایچه ( شکل صحیح آن ماهیچه ) اسم مصغر و نام فارسی عضله است و چون اغلب عضله ها دارای دو سر باریک و شبیه ماهی کوچکی هستند، ماهیچه نامیده میشوند.
ماهیچه:
《واژه ای فارسی است》
واژه ماهیچه از دو بخش مَس ( توده ) و چه ( مانند ) ساخته شده و به معنی بخش های �توده مانند� در سراسر بدن است.
بخش نخست واژه ماهیچه ماه، مه یا مَس است که �مَس� در زبان پارسی پهلوی به معنی �بزرگ� بود که در زبان پارسی نوین به شکل �مه� درآمده است؛ درست مانند واژه پارسی پهلوی �ماسی� که در زبان پارسی نوین سدای /س/ آن به /ه/ دگرگون شده و �ماهی� گفته می شود. از ریشه پارسی �مَس� ( =بزرگ ) واژگان بسیاری در زبان انگلیسی ساخته شده اند:
...
[مشاهده متن کامل]

mass: بزرگ
massive: غول پیکر
master: استاد
much: زیاد
macro: بزرگ
mega: میلیون
major: بزرگ
muscle: ماهیچه، از ریشه مَس
بخش دوم واژه ماهیچه نیز پسوند �چه� است به معنی �مانند چیزی� و �نمونه کوچک شده چیزی� که در زبان پارسی پهلوی به شکل چَک، ایچک، ایزک و ایز و در زبان انگلیسی به شکل ish آمده است:
پاکیزک: پاک مانند
پاییز: پات ( افتادن ) ایز ( مانند )
ساویز: ساو ( سهی، درست ) ایز ( مانند ) ، خوشخو
دوشیچک: دوشیزه، دارای دوش ( پستان ) کوچک
کنیچک: کنیز، مانند زن
خنزک: خنثی، مانند زن
خواجه: خدای چه، مانند خدا، بزرگ زاده
کویچک: کوی کوچک
سریچک: سُر خوردنده، قطره
چکیدن: خردشدن، کوچک شدن
واژه اربی �عضله� مانند واژه �عضو� از ریشه پارسی �آس� به معنی �برآمده� و �بیرون زده� ساخته شده است.

ماهیچه ( ماچا ) ماچا بر وزن پاچا تورکی است. چون در عربی و لهجه هایش حروف گچپژ وجودندارد. حروف گچپژ مخصوص زبان تورکی است.

بپرس