ماهی گیری

/mAhigiri/

    fishing
    fishing
    angling

مترادف ها

angling (اسم)
ماهیگیری

fishing (اسم)
ماهیگیری، صید از آب، حق ماهیگیری

fishery (اسم)
ماهیگیری، شیلات، محل ماهیگیری

پیشنهاد کاربران

ی وقتایی ماهی. . .
خودشو دار میزنه
توام فکر میکنی ماهیگیری
یه وقتهای ماهی خودشو دار میزنه توام فکر کردی ماهیگیری

بپرس