broiler, frying-pan, pan for frying fish, fryer, frying pan
ماهی تابه دردار برای بودادن ذرت
popper
ماهی تن
tuna
ماهی خاردار
bass, perch
ماهی خانه
aquarium
مترادف ها
fish(اسم)
پشت بند، ماهی، انواع ماهیان، صید از آب
lunar(صفت)
کم رنگ، قمری، ماهی، ماهتابی، وابسته بماه
پیشنهاد کاربران
به کاربر Bahram Ghafori: دیگران پشتوانه فرستادند، تو چه پشتوانه ای داری؟
من با استناد به منابع معتبر زبان شناسی و فرهنگ های قدیمی فارسی، پاسخ دقیق و علمی به این ادعاها می دهم. - - - ❌ ادعای جعلی: �ماهی واژه عربی است از مائی ماء = آب� 🔹 این ادعا کاملاً نادرست است. ... [مشاهده متن کامل]
1. ریشه شناسی واژه ی "ماهی" در فارسی میانه ( پهلوی ) واژه ی �māhīg� ( ماهِیگ ) به معنای �ماهی� وجود داشته است. 📖 [MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971, ص 55] در اوستایی واژه ی نزدیک �masya - � به معنای ماهی دیده می شود. 📖 [Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch, 1904, ستون 1153] در سانسکریت هم �matsya� به معنای �ماهی� است. 📖 [Monier - Williams, Sanskrit - English Dictionary, 1899, ص 783] بنابراین �ماهی� ریشه ی بسیار کهن هندوایرانی دارد و هزاران سال قبل از ورود عربی به ایران، در زبان ایرانی وجود داشته است. 2. ریشه ی عربی "ماء" ( آب ) در عربی �ماء� به معنای �آب� است و هیچ گونه پیوندی با واژه ی ایرانی ماهی ندارد. خود عرب ها برای ماهی می گویند �سَمَک� ( samak ) . 📖 [Lane, Arabic - English Lexicon, 1863, Vol. 1, p. 1414] 👉 اگر "ماهی" عربی بود، عرب ها به ماهی نمی گفتند "سمک"! - - - ❌ ادعای جعلی: �ماهی و عسل معادل فارسی ندارد� 🔹 این هم نادرست است. 1. ماهی همان طور که گفته شد، ریشه ی اوستایی و پهلوی دارد. دهخدا: �ماهی [ماهِی]، جانور دریایی. � ( لغت نامه دهخدا ) 2. عسل واژه ی �عسل� عربی است، درست. اما معادل بومی ایرانی داشته: در اوستایی: �madhu - � به معنای �شهد، نوشیدنی شیرین� ( ریشه ی mad - = نوشیدن ) . 📖 [Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch, ستون 1179] همین ریشه در سانسکریت هم هست: �madhu� = عسل. در فارسی میانه ( پهلوی ) : �mad� یا �madhu� برای عسل و نوشیدنی شیرین. 📖 [MacKenzie, Pahlavi Dictionary, ص 52] 👉 بنابراین ایرانیان باستان برای عسل واژه ی خودشان را داشتند ( mad/madhu ) . واژه ی عربی �عسل� بعدها در فارسی رایج شد، ولی این به معنی نبودن معادل بومی نیست. - - - 📌 جمع بندی علمی �ماهی� کاملاً ایرانی است ( اوستایی: masya - ، پهلوی: māhīg ) . هیچ ربطی به �ماء� عربی ندارد. عرب ها اصلاً واژه ی دیگری برای ماهی دارند ( �سمک� ) . �عسل� در فارسی از عربی گرفته شده، اما ایرانیان واژه ی بومی �mad/madhu� را داشتند که در متون اوستایی و پهلوی ثبت شده است. - - - دوست عزیز، این نوع ادعاها بیشتر از سوی کسانی ساخته می شود که یا سواد زبان شناسی تاریخی ندارند یا عمداً برای تحقیر زبان های ایرانی جعل می کنند. بهترین پاسخ، آوردن شواهد اوستایی، پهلوی و سانسکریت است، چون نشان می دهد این واژه ها هزاران سال پیش از اسلام وجود داشته اند. - - -
ماهی یک واژه عربی از مائی ماء=آب و پسوند است و یک ریشه عربی می باشد البته برای هند هم میگویند قرار نیست با یک ک اضافه کردن آن را فارسی باستان خواندماهیک. ماهی و عسل که از اولین تغذیه های انسان نخستین بودن هیچ معادل فارسی ندارد!!!!!
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
سمک شیل ( سدی برای جمع شدن ماهی )
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
منبع. عکس فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید
ماهی فیلمنامه ای فیلم نشده از بهرام بیضایی است، نوشتهٔ سالِ ۱۳۸۳. ماهی، که از مشتریانش فیلم می گیرد، از پسِ خواستگاریِ یکی از ایشان به نامِ غضنفرپور ( با نامِ دیگرِ اژدرپور ) با او ازدواج می کند. غضنفرپور می خواهد فیلم های ماهی را ببیند و خانواده و گذشتهٔ ماهی را بشناسد. ماهی با کراهت فیلم ها را نشانش می دهد. غضنفرپور با همکارانی رفت وآمد دارد و خبرِ کشته شدنِ مشتریانِ پیشینِ ماهی هر از چندی در روزنامه هاست. ماهی جسدِ یکیشان را در صندوقِ عقبِ سواریِ غضنفرپور می یابد. سپس می فهمد که دفترخانه ای که ازدواجش را ثبت کرده سال ها پیش از آن بسته شده. غضنفرپور در یکی از فیلم های ماهی مجسّمه سازی به نامِ سارنگ آزرده را می شناسد و ماهی را باز به خیابان می فرستد تا او را، که می خواسته مجسّمهٔ ماهی را بسازد، بیابد. ماهی آزرده را خبر می کند، ولی غضنفرپور او را می گیرد و از محتوای شیشه ای که ماهی به جای سمِّ تویش الکل ریخته به او می خوراند. آزرده می رود و نمی میرد. غضنفرپور دوباره ماهی را در پی اش می فرستد و این بار هم ماهی نمی تواند آزرده را فراری دهد: در بیابانی در یافت آباد در یک درگیری غضنفرپور کشته می شود، ماهی به چنگِ ضیغمی می افتد که همکارِ غضنفرپور بوده و او را کشته، و آزرده را از تعقیبِ همکارانِ امنیتیِ غضنفرپور خلاصی می بخشد و شیشهٔ زهر را به جای نوشابهٔ الکلی به ضیغمی می دهد و خود برمی گردد کنارِ خیابان، روسپی گری. ... [مشاهده متن کامل]
بیضایی این فیلمنامه را سالِ ۱۳۸۳ بر اساسِ فکری نوشت که در ۱۳۸۲ به ذهنش رسیده بود. اوایلِ ۱۳۸۴ اعلام شد که کتاب به نمایشگاهِ بین المللیِ کتابِ تهران می رسد. ولی مجوّزِ نشر نگرفت. این کتاب سالِ ۱۳۸۸ به طورِ محدود و غیررسمی میانِ دوستان و آشنایانِ نویسنده منتشر شد؛ و سرانجام در تابستانِ ۱۳۹۹ در سان فرانسیسکو به وسیلهٔ انتشاراتِ نوپای بیشه منتشر شد. هم زمان بیضایی توضیحِ مختصری دربارهٔ سرگذشتِ این فیلمنامه نیز نوشت و منتشر کرد. حامد مظفّری در وبسایتِ سینماروزان ماهی را انتقامِ شاعرانهٔ بیضایی از قتل های زنجیره ایِ ایران شناخت.
ماهی در پهلوی به شیوه ماهیگ بوده است و از ماه آمده است.
ماهی : یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد . از دیگر جلوه های دهگانه ویشنو در آیین هندو می توان به : ، لاک پشت ، گراز ، موجود نیمه آدم و شیر ، کوتوله ، راما ( Ram� ) ی تبر به دست ، راما ، کریشنا ( Krishna ) ، بودا ( Buddha ) و کَلکی ( Kalki ) . اشاره کرد . بودا حکیم بنیانگذار بودیسم و کَلکی موعود آخرالزمان است که به اعتقاد هندوان برای اصلاح جهان ، شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید ظاهر خواهد شد . ... [مشاهده متن کامل]
رجوع شود به ( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398: 34 )
واژه ماهی معادل ابجد 56 تعداد حروف 4 تلفظ māhi نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: māhik] ( زیست شناسی ) مختصات ( اِ. ) آواشناسی mAhi الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع لغت نامه دهخدا
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال] Fish کسی که سرمایه گذاری کوچکی در حوزه کریپتو دارد.
هو اصلاح میکنم. خرپاک از درخت همه تخمه محافظت میکند.
هو تو خیلی نزدیکی. از رگ گردن هم نزدیکتر ! https://www. youtube. com/watch?v=5NRKZdZI0qQ
هو همه ما کم وبیش با داستان حضرت خضر و موسی و ماهی خورده نشده در قرآن آشنا هستیم. در فرهنگ زرتشتی ماهی به نام "کر" وجود دارد که در دریای فراخکرت از درخت همه تخمه مراقبت می کند تا موجودات زیان آور مثل قرباغه و موجود افسانه ای به نام خرپاک به این درخت نزدیک نشوند. حال چه رابطه عرفانی بین این دو روایت وجود دارد. تفکر عرفانی ما را به حقیقت موضوع هدایت میکند. هو ... [مشاهده متن کامل]
کهن ترین نماد مسیحیت ماهی است نه صلیب. صلیب متاخر است
ماهی یعنی دختر ماه رو درعربی یعنی ماهی داخل دریااما درلغت فارسی یعنی صورتت مثل ماه زیباست
ماهی به معنی موجود آبزی ، از ترکیب ماء به معنی آب و حّی ( حیات ) به معنی زندگی تشکیل شده است ماهی : زنده در آب
حیوان
ماهی : این کلمه در زبان پارسی باستان ماسی تلفظ می شده وتحریف کلمه آسومازی سوریانی باستان به معنای آبزی می باشد. آسوما همان تلفظ ترکی آب با اندکی تغییر یعنی سو می باشد. زی هم زی امروزی است. پس در کل آسومازی یعنی آبزی ... [مشاهده متن کامل]
ماهی در پهلوی ماهیگ māhīg بوده است. ماهیگ هم، نورانی و درخشان مثل ماه معنی می دهد. معده، ماست، ماغ، ماهی، مست ، meat ( گوشت انگلیسی ) و. . . از یک ریشه هند و اروپایی mad که به معنی غذاست گرفته شده اند.
حیوانی ابری که از کوچک تا بزرگ وجود دارد که در اب است
اسم منم ماهیه. یعنی دختری باصورت همچو ماه☺
ماهی یعنی مث ماه زیبا اسم عشق منه
ماهی /زیبا روی/ قشنگ/ مانند ماه
به عربی یعنی ماهی توی دریا ولی به فارسی یعنی صورتت مثل ماه زیباست
ماهی یعنی دختر ماه رو بهم میگن ناهید ماهید بمعنی ستاره بزرگ زهره الهه زیبایی ها ( ماه پنهان ) امگا ماهی یک ستاره است که در صورت فلکی ماهی قرار دارد.