hitch (اسم)
گرفتاری، مانع، محظور، گیر، پیچ وخمیدگی
let (اسم)
مانع، انسداد، اجاره دهی
shackle (اسم)
پا بند، قید، مانع، دست بند، غل
fetter (اسم)
پا بند، قید، مانع، زنجیر، بخو
dyke (اسم)
نهر، بند، مانع، بند آب، سد، خاکریز، اب گذر، اب بند
dike (اسم)
نهر، بند، مانع، بند آب، سد، خندق، خاکریز، اب گذر، اب بند
balk (اسم)
مرز، مانع، زمین شخم نشده، مایهء لغزش، امتناع، روگردانی، محظور
hindrance (اسم)
پا بند، اذیت، ازار، منع، بازماندگی، مانع، سبب تاخیر، پاگیری
obstacle (اسم)
مانع، محظور، سد، انسداد، گیر، مشکل، رادع، رداع، سد جلو راه، پاگیر
barrier (اسم)
مانع، حصار، سد، حائل، نرده یا مانع عبور دشمن
impediment (اسم)
مانع، محظور، اشکال، گیر، رادع
hurdle (اسم)
مانع، چهار چوب جگنی، سبد ترکه ای
embargo (اسم)
مانع، محظور، تحریم، ممنوعیت
barricade (اسم)
مانع، سنگربندی موقتی
bamboo curtain (اسم)
مانع، سرحدات چین کمونیست، پردهء حصیری
hedge (اسم)
مانع، حصار، پرچین، چپر، راه بند
handicap (اسم)
مانع، نقص، اشکال، اوانس، امتیاز به طرف ضعیف در بازی
curtain (اسم)
مانع، پرده، دیوار، حاجب، حجاب، جدار
blockage (اسم)
جلوگیری، مانع، انسداد، محاصره، بازداری، ایجاد مانع
setback (اسم)
تنزل، مانع، شکست
drawback (اسم)
مانع، علت، اشکال، زیان، بی فایدگی
snag (اسم)
مانع، گیر، گره
massif (اسم)
مانع، سد، توده سنگ
crimp (اسم)
مانع، گول، چین، جعد موی، پیچش و انقباض عضله در خواب
lock (اسم)
مانع، چین، چفت و بست، قفل، طره گیسو، دسته پشم، چخماق تفنگ، سد متحرک، سد بالابر، چشمه پل
encumbrance (اسم)
بار، گرفتاری، قید، مانع، گرو، اسباب زحمت، سربار
hindering (اسم)
منع، مانع، مزاحمت
holdback (اسم)
بند، مانع، گیر، توقف، اشغال کننده
stay (اسم)
ایست، مانع، حائل، توقف، تکیه، نقطه اتکاء، توقفگاه، عصاء
bar (اسم)
تیر، میل، بار، وکالت، میله، مانع، شمش، خط، میکده، بار مشروب فروشی، دادگاه، نرده حائل، هیئت وکلاء، سالن مشروب فروشی، بند آب، جای ویژه زندانی در محکمه
stumbling block (اسم)
مانع، سنگ لغزش، موجب لغزش، سبب سقوط
repellent (صفت)
زننده، مانع، دافع، بیزار کننده
preventive (صفت)
مانع، جلوگیری کننده، پیش گیر، پیشگیری کننده