ماندنی

/mAndani/

    durable
    enduring
    lasting
    permanent
    resident
    that can keep (as food)

مترادف ها

permanent (صفت)
پایدار، پایا، دائمی، ثابت، ابدی، ماندنی

lasting (صفت)
پایا، بادوام، ثابت، دیرپای، خالد، ماندنی، پاینده

fixed (صفت)
معین، مقرر، ثابت، پا بر جا، جایگیر، مقطوع، ماندنی

viable (صفت)
ماندنی، قابل دوام، مناسب رشد و ترقی، زیست پذیر، زنده ماندنی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی ماندنی از ریشه ی واژه ی ماندن و ی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

ماندنیماندنیماندنیماندنی
خاندان مندنی طایفه روا ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند ( بهداروند )
سردار مندنی ( ماندنی ) پسر خسرو خان نواده ی اتابک صالح خان همدانی پسر باور خان پسر مهدی خان آتش بیگی بختیاروند
_____
از فرماندهان سپاه نادرشاه افشار در فتح هند
_____
یار ماندنی من

بپرس