ماندن


    bide
    continue
    linger
    remain
    stay
    stick
    abide
    to remain
    to be left
    to stay
    to last
    to wear

فارسی به انگلیسی

ماندن برای مدت کوتاه
stop

ماندن به طور موقت
tarry

ماندن بیشتر از حد معین
overstay

ماندن بیشتر از دیگری
outstay

ماندن در محلی
stop

ماندن در نزدیکی چیزی
hug

مترادف ها

settle (فعل)
فرو نشستن، ماندن، جا دادن، تصفیه کردن، معین کردن، مسکن گزیدن، تسویه کردن، فیصل دادن، ساکن کردن، مسکن دادن، واریز کردن، نشست کردن، مستقر شدن، مقیم کردن، مستقر ساختن، مقیم شدن، ته نشین شدن، تصفیه حساب کردن

abide (فعل)
ماندن، ایستادگی کردن، پایدار ماندن، ساکن شدن، ایستادن، منتظر شدن، وفا کردن، تاب اوردن، ساکن بودن

stay (فعل)
ماندن، باز داشتن، نگاه داشتن، باقی ماندن، توقف کردن

remain (فعل)
ماندن، باقی ماندن، اقامت کردن

be (فعل)
ماندن، بودن، شدن، زیستن، وجود داشتن، امر فعل بودن

stand (فعل)
ماندن، ایستادن، واداشتن، بودن، تحمل کردن، ایست کردن، قرار گرفتن، توقف کردن، راست شدن، واقع بودن

subsist (فعل)
ماندن، خوراک دادن، گذران کردن، زیست کردن

stall (فعل)
ماندن، از حرکت بازداشتن، طفره زدن، قصور ورزیدن، به اخور بستن، دور سرگرداندن

lie (فعل)
ماندن، خوابیدن، دروغ گفتن، واقع شدن، دراز کشیدن، قرار گرفتن، سخن نادرست گفتن، موقتا ماندن

hang up (فعل)
ماندن، زنگ زدن، در حال معلق ماندن، به صحبت تلفنی خاتمه دادن

پیشنهاد کاربران

ریشه سه حرفی مدن را عرب زبانان از واژه پارسی �ماندن� برگرفته و از ان تمدن و مدنیت و متمدن و …. را ساخته اند.
معنای امری هم داره .
وایستا . ، ( ی لحظه بمون الان میام )
ماندن دو معنی کلیدی دارد
۱ ) برجای ماندن
۲ ) برجای گذاشتن ( فارسی قدیم )
استادن ایست اقامت کردن
بند شدن
حضر
ماندن: بر جای نهادن ، بجا گذاشتن .
( ( کم سگال ار عاشقی ، چون تو همی از نام آن
مانده ای معنی بجای و کرده صورت را گزین ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 444. )

ریشه این مصدر ( مان ) در کلمات انگلیسی همچون ( re ( main و per ( man ) ent ( ماندگار ) و . . . به کار رفته است. این کلمات ریشه در مصدر لاتین man ) ere ) ( با ریشه man و پسوند مصدر ساز ere ) به معنی to stay دارند.
Man ) ere = ( Man ) dan )
مرجع: یوتیوب، کانال Originally Same

بپرس