manhattan
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
ما، مان، برای ما، مال ما، مال خودمان، متعلق بما، موجود درما، متکی یا مربوط بما
پیشنهاد کاربران
دوستان یک سوال
این واژه های فارسی کهن رو از روی کدوم اثر دیدن و برداشتن ؟ یا اوستایی که از شرق هند پیدا شده و توسط دوپرون گویشی از سانسکریت لحاظ شده چطور میتونه پیشینه دری باشه؟
مان خان قان
... [مشاهده متن کامل]
پسوند در تورکی
آزمان شیشمان چایمان اورمان آسمان
تورکمان المان تایمان
سازمان : از سازلاماک
زایمان : زایش ( ترکیب با عربی )
حالا زبان دری هشتاد درصد عالمانش تورک هستند
نتیجه چی میشه ؟!
دری زبان پیدجین هست و مان هم از تورکی ؟
یا اسیر جعلیات هند و اروپایی بشیم ؟
عزیزی هوش نوشته
اوسماق یعنی اندیشه
اوسلو
اوستاد . .
اوس به هوش در دری تبدیل شده
این واژه های فارسی کهن رو از روی کدوم اثر دیدن و برداشتن ؟ یا اوستایی که از شرق هند پیدا شده و توسط دوپرون گویشی از سانسکریت لحاظ شده چطور میتونه پیشینه دری باشه؟
مان خان قان
... [مشاهده متن کامل]
پسوند در تورکی
آزمان شیشمان چایمان اورمان آسمان
تورکمان المان تایمان
سازمان : از سازلاماک
زایمان : زایش ( ترکیب با عربی )
حالا زبان دری هشتاد درصد عالمانش تورک هستند
نتیجه چی میشه ؟!
دری زبان پیدجین هست و مان هم از تورکی ؟
یا اسیر جعلیات هند و اروپایی بشیم ؟
عزیزی هوش نوشته
اوسماق یعنی اندیشه
اوسلو
اوستاد . .
اوس به هوش در دری تبدیل شده
منبع عکس . فرهنگ عمید
گفت شده واژه مان که واژه خان و خانه از ریشه ی این واژه هستند ریشه در پارسی باستان اوستا و پهلوی دارد در پهلوی ، مان ( خانه ، مسکن ) پارسی باستان ، مانیا ( خانه ، سرای ) . در پهلوی به جای نمانه اوستایی کلمه مان ( خانه ) را به کار برده اند. مانیشن ، مانیشت ( منزل ) ، مانپان ، مانیستن ، مانیشتن ( منزل کردن ) . و �ماندن � فارسی نیز ازهمین ریشه است. ( حاشیه برهان چ معین ) :
... [مشاهده متن کامل]
که چون او بدین جای مهمان رسد
این واژه در لغت نامه دهخد یعنی واژه مان ریشه در باستان و اوستا دارد
گفت شده واژه مان که واژه خان و خانه از ریشه ی این واژه هستند ریشه در پارسی باستان اوستا و پهلوی دارد در پهلوی ، مان ( خانه ، مسکن ) پارسی باستان ، مانیا ( خانه ، سرای ) . در پهلوی به جای نمانه اوستایی کلمه مان ( خانه ) را به کار برده اند. مانیشن ، مانیشت ( منزل ) ، مانپان ، مانیستن ، مانیشتن ( منزل کردن ) . و �ماندن � فارسی نیز ازهمین ریشه است. ( حاشیه برهان چ معین ) :
... [مشاهده متن کامل]
که چون او بدین جای مهمان رسد
این واژه در لغت نامه دهخد یعنی واژه مان ریشه در باستان و اوستا دارد
"مان" در پارسی ریختِ دیگَرِ "مون" است که در "چایمون" نیز بِکار برده شده است.
شاید بگویید که "مون" خیلی "خودمونی" و "محاوره ای" است، ولی ما ایرانی ها گمان می کنیم که هر "و" ای باید "ا" باشد و بدین سان "مون" شده است "مان".
... [مشاهده متن کامل]
من به نادرستی ریشه این پسوند را در زیر واژه "دشمن" ، "مانستن" و "مانند" گِرِفتم که نادرست است و از شما پوزش میخواهم.
پَس "مان" پسوندی است که در گذشته "مون" بوده است.
این پسوند یک "پسوند نسبت" است و برابر پسوند "ه" است. برای نمونه "خانمان" همان "خانه" است یا "سازمان" همان "سازه" است ( که امروزه کاربرد های دیگری پیدا کرده است )
پس هَر گاه نتوانستید از پسوند "ه" بهره بگیرید، این پسوند برای واژه سازی آماده است.
بِدرود!
شاید بگویید که "مون" خیلی "خودمونی" و "محاوره ای" است، ولی ما ایرانی ها گمان می کنیم که هر "و" ای باید "ا" باشد و بدین سان "مون" شده است "مان".
... [مشاهده متن کامل]
من به نادرستی ریشه این پسوند را در زیر واژه "دشمن" ، "مانستن" و "مانند" گِرِفتم که نادرست است و از شما پوزش میخواهم.
پَس "مان" پسوندی است که در گذشته "مون" بوده است.
این پسوند یک "پسوند نسبت" است و برابر پسوند "ه" است. برای نمونه "خانمان" همان "خانه" است یا "سازمان" همان "سازه" است ( که امروزه کاربرد های دیگری پیدا کرده است )
پس هَر گاه نتوانستید از پسوند "ه" بهره بگیرید، این پسوند برای واژه سازی آماده است.
بِدرود!
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه "مان" واژه ای بسیار کهن در پارسی است که در اوستایی نیز بوده است که گاهی به شیوه "مَن" نیز نوشته می شود و در "مَنِش" نیز دیده می شود.
"مان" یا "مَن" برابر "اندیشه" است و نام هایی همچون "رادمان، پژمان، آرتیمان. . . . . " از همین واژه بر گرفته اند.
... [مشاهده متن کامل]
"مان" نیز یک نشانواژه ( =ضمیر ) برابر "ِ ما" است. خوشبختانه این واژه از سوی دوستان ترک زبان، هنوز ترکی نشده است!
بشتابید و واژه ای دیگر را از آن خود کنید!
بدرود!
"مان" یا "مَن" برابر "اندیشه" است و نام هایی همچون "رادمان، پژمان، آرتیمان. . . . . " از همین واژه بر گرفته اند.
... [مشاهده متن کامل]
"مان" نیز یک نشانواژه ( =ضمیر ) برابر "ِ ما" است. خوشبختانه این واژه از سوی دوستان ترک زبان، هنوز ترکی نشده است!
بشتابید و واژه ای دیگر را از آن خود کنید!
بدرود!
واژه مان. ( اِ ) خانه را گویند و نیز خان و مان اتباع است. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ، ص 397 ) . به معنی خانه باشد که عربان بیت خوانند. ( برهان ) . خانه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . پهلوی ، مان ( خانه ، مسکن ) پارسی باستان ، مانیا ( خانه ، سرای ) . در پهلوی به جای نمانه اوستایی کلمه مان ( خانه ) را به کار برده اند. مانیشن ، مانیشت ( منزل ) ، مانپان ، مانیستن ، مانیشتن ( منزل کردن ) . و �ماندن � فارسی نیز ازهمین ریشه است. ( حاشیه برهان چ معین ) :
... [مشاهده متن کامل]
واژه مان
معادل ابجد 91
تعداد حروف 3
تلفظ [']emān, mān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( ضمیر ) [پهلوی: mān]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی mAn
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
برهان قاطع
... [مشاهده متن کامل]
واژه مان
معادل ابجد 91
تعداد حروف 3
تلفظ [']emān, mān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( ضمیر ) [پهلوی: mān]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی mAn
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
برهان قاطع
برابرواژه ی �ذهن� چیست؟؟؟
من خودم بسیار می اندیشیدم که به جای واژه �ذهن� در زبان پارسی چه بگوییم.
در کشف المحجوب دیدم که نوشته شده بود: ذهن یعنی هوش.
من خودم کمابیش واژه ی هوش را برای ذهن نمی پذیرم، درخور هم نیستند.
... [مشاهده متن کامل]
کس دیگری را دیده بودم که به جای �ذهن� می گفت: �نهان�.
نهان هم خوب نیست چون نهان به جای ضمیر و باطن بکارمی رود.
پس از کندوکاوهای بسیار به واژه ی �اندیشمان� رسیدم.
اندیشمان: اندیش مان.
چنان که: در ذهن من این می گذرد که. . . در اندیشمان من این می گذرد که. . .
واژه ی اندیشمان برای ترجمانی نوشتارهای هستی شناسیک بسیار خوش کاربرد خواهد بود: )
پارسی را پاس بداریم.
من خودم بسیار می اندیشیدم که به جای واژه �ذهن� در زبان پارسی چه بگوییم.
در کشف المحجوب دیدم که نوشته شده بود: ذهن یعنی هوش.
من خودم کمابیش واژه ی هوش را برای ذهن نمی پذیرم، درخور هم نیستند.
... [مشاهده متن کامل]
کس دیگری را دیده بودم که به جای �ذهن� می گفت: �نهان�.
نهان هم خوب نیست چون نهان به جای ضمیر و باطن بکارمی رود.
پس از کندوکاوهای بسیار به واژه ی �اندیشمان� رسیدم.
اندیشمان: اندیش مان.
چنان که: در ذهن من این می گذرد که. . . در اندیشمان من این می گذرد که. . .
واژه ی اندیشمان برای ترجمانی نوشتارهای هستی شناسیک بسیار خوش کاربرد خواهد بود: )
پارسی را پاس بداریم.
مان یعنی همون مشهدی ها میگن کارمان یا خیلی چیز های دیگه که مشهدی ها میگن😜
خرمن همان تابگاه است
مکانی در معرض آفتاب و محل خشک کردن محصول
گاه رو ، رو به صبح آفتاب و روشنی
مکانی در معرض آفتاب و محل خشک کردن محصول
گاه رو ، رو به صبح آفتاب و روشنی
مان: ایستادگی، خانه، چیزی که استوار و سکون دارد
مان در ترکی _ مغولی به معنای سمبل و مانند
تورکمان ، المان، تایمان ، . . .
تورکمان ، المان، تایمان ، . . .
پایدار
مان، بطور کلی نشان درچارچوب انحصاری وهدفمنداست درایستایی وفراگیری مورد نظر. ( خانه ) مان، ( سازه ) مان ، ( آس ) مان، ( زای ) مان، . . .
مشهور به یاد ماندنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)