manhattan
مان
/mAn/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
ما، مان، برای ما، مال ما، مال خودمان، متعلق بما، موجود درما، متکی یا مربوط بما
پیشنهاد کاربران
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
![مان](//img.abadis.ir/comments/words/مان/064123.webp)
![مان](//img.abadis.ir/comments/words/مان/071224.webp)
![مان](http://img.abadis.ir/comments/words/مان/064123.webp)
![مان](http://img.abadis.ir/comments/words/مان/071224.webp)
واژه "مان" واژه ای بسیار کهن در پارسی است که در اوستایی نیز بوده است که گاهی به شیوه "مَن" نیز نوشته می شود و در "مَنِش" نیز دیده می شود.
"مان" یا "مَن" برابر "اندیشه" است و نام هایی همچون "رادمان، پژمان، آرتیمان. . . . . " از همین واژه بر گرفته اند.
... [مشاهده متن کامل]
"مان" نیز یک نشانواژه ( =ضمیر ) برابر "ِ ما" است. خوشبختانه این واژه از سوی دوستان ترک زبان، هنوز ترکی نشده است!
بشتابید و واژه ای دیگر را از آن خود کنید!
بدرود!
"مان" یا "مَن" برابر "اندیشه" است و نام هایی همچون "رادمان، پژمان، آرتیمان. . . . . " از همین واژه بر گرفته اند.
... [مشاهده متن کامل]
"مان" نیز یک نشانواژه ( =ضمیر ) برابر "ِ ما" است. خوشبختانه این واژه از سوی دوستان ترک زبان، هنوز ترکی نشده است!
بشتابید و واژه ای دیگر را از آن خود کنید!
بدرود!
واژه مان. ( اِ ) خانه را گویند و نیز خان و مان اتباع است. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ، ص 397 ) . به معنی خانه باشد که عربان بیت خوانند. ( برهان ) . خانه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . پهلوی ، مان ( خانه ، مسکن ) پارسی باستان ، مانیا ( خانه ، سرای ) . در پهلوی به جای نمانه اوستایی کلمه مان ( خانه ) را به کار برده اند. مانیشن ، مانیشت ( منزل ) ، مانپان ، مانیستن ، مانیشتن ( منزل کردن ) . و �ماندن � فارسی نیز ازهمین ریشه است. ( حاشیه برهان چ معین ) :
... [مشاهده متن کامل]
واژه مان
معادل ابجد 91
تعداد حروف 3
تلفظ [']emān, mān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( ضمیر ) [پهلوی: mān]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی mAn
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
برهان قاطع
... [مشاهده متن کامل]
واژه مان
معادل ابجد 91
تعداد حروف 3
تلفظ [']emān, mān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( ضمیر ) [پهلوی: mān]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی mAn
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
برهان قاطع
برابرواژه ی �ذهن� چیست؟؟؟
من خودم بسیار می اندیشیدم که به جای واژه �ذهن� در زبان پارسی چه بگوییم.
در کشف المحجوب دیدم که نوشته شده بود: ذهن یعنی هوش.
من خودم کمابیش واژه ی هوش را برای ذهن نمی پذیرم، درخور هم نیستند.
... [مشاهده متن کامل]
کس دیگری را دیده بودم که به جای �ذهن� می گفت: �نهان�.
نهان هم خوب نیست چون نهان به جای ضمیر و باطن بکارمی رود.
پس از کندوکاوهای بسیار به واژه ی �اندیشمان� رسیدم.
اندیشمان: اندیش مان.
چنان که: در ذهن من این می گذرد که. . . در اندیشمان من این می گذرد که. . .
واژه ی اندیشمان برای ترجمانی نوشتارهای هستی شناسیک بسیار خوش کاربرد خواهد بود: )
پارسی را پاس بداریم.
من خودم بسیار می اندیشیدم که به جای واژه �ذهن� در زبان پارسی چه بگوییم.
در کشف المحجوب دیدم که نوشته شده بود: ذهن یعنی هوش.
من خودم کمابیش واژه ی هوش را برای ذهن نمی پذیرم، درخور هم نیستند.
... [مشاهده متن کامل]
کس دیگری را دیده بودم که به جای �ذهن� می گفت: �نهان�.
نهان هم خوب نیست چون نهان به جای ضمیر و باطن بکارمی رود.
پس از کندوکاوهای بسیار به واژه ی �اندیشمان� رسیدم.
اندیشمان: اندیش مان.
چنان که: در ذهن من این می گذرد که. . . در اندیشمان من این می گذرد که. . .
واژه ی اندیشمان برای ترجمانی نوشتارهای هستی شناسیک بسیار خوش کاربرد خواهد بود: )
پارسی را پاس بداریم.
مان یعنی همون مشهدی ها میگن کارمان یا خیلی چیز های دیگه که مشهدی ها میگن😜
خرمن همان تابگاه است
مکانی در معرض آفتاب و محل خشک کردن محصول
گاه رو ، رو به صبح آفتاب و روشنی
مکانی در معرض آفتاب و محل خشک کردن محصول
گاه رو ، رو به صبح آفتاب و روشنی
مان: ایستادگی، خانه، چیزی که استوار و سکون دارد
مان در ترکی _ مغولی به معنای سمبل و مانند
تورکمان ، المان، تایمان ، . . .
تورکمان ، المان، تایمان ، . . .
پایدار
مان، بطور کلی نشان درچارچوب انحصاری وهدفمنداست درایستایی وفراگیری مورد نظر. ( خانه ) مان، ( سازه ) مان ، ( آس ) مان، ( زای ) مان، . . .
مشهور به یاد ماندنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)