ماما

/mAmA/

    midwife
    obstetrician

مترادف ها

accoucheuse (اسم)
ماما، قابله

midwife (اسم)
ماما، قابله، قابلگی

obstetrician (اسم)
ماما، قابله، پزشک متخصص زایمان، متخصص زایمان

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

ماماماماماماماما
قابله
حمید رضا مشایخی - اصفهان
ماما در زبان دری افغانی به معنای دایی . برادر مادر وتقریبا تمام فارسی زبانان افغان به دایی . ماما میگویند
کاش سرکار عباس اسماعیل زاده که بالاتر دیدگاه گذارده اند، هرگاه این یادداشت را ببینند ( امیدوارم زودتر ) بفرمایند که بر این بُن ( اساس ) ، به پیوند ( نسبت ) های دیگر چه گویند، نمونه اش برادر پدر، . . .
ماما: برادرِ مادر را گویند، در گویش فارسی افغانستان
به کسی که بچه را به دنیا میاره میگن ماما.
ماما :
در گویش بختیاری به مادربزرگ ، ماما هم می گویند.
در گویش دری: دایی، برادر مادر
دایه، قابله، ماماچه، مادر، مامان


با بچه ای که هنوز زبان باز نکرده اینگونه حرف میزنند:
بَ بَ، بابا= پدر
مَ مَ، ماما=مادر
دَ دَ=خواهر
گَ گَ =برادر
پَ پَ=پدربزرگ
نَ نَ=مادر بزرگ
زمانی که بچه بزرگ می شود خانواده خود را اینگونه صدا میزند:
...
[مشاهده متن کامل]

بو ( بُُ ) ، بواَ، بَوَ=پدر
دا، دی، دایه، دالکه=مادر
دَده، دَدی=خواهر
گَ گه، گَ یه، گَ گو، گَ وو= برادر
پاپا، باوا=پدربزرگ
نَنه=مادربزرگ
زمانی که بخواهد بستگی خود با خانواده را بگوید:
پدر
مادر
خواهر
برادر
پاپا
ننه، داگَپ ( گَپ به مَنای بزرگ )

به معنای مامان، مادر
واژه از زبان هندی - فارسی - اروپای که همخانواده واژه مادر یا مامان می باشد. این واژه هیچ ربطی به واژه عربی ام ندارد.
مادر به معنی پستان مادر و مکیدن است، مه مه بمعنی خوراک در زبان کودکان که نشعت گرفته از واژه مادر است، بعبارت دیگر مادر به معنی حیوان پستاندار می باشد.
مشاور ، آنکه در محله از او نظر بخواهند ، تیز خاطر ، روشن رای، زن ساخته روزگاربا مال که از مال چیزی کسی را ندهد ،
بمعنی خواهر کارمند و پرستار می باشد، که در بیمارستان مراقب بیماران است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)