مالیات

/mAliyAt/

    dues
    duty
    tax
    taxation
    value-added tax
    farm
    impost
    tax(es)

فارسی به انگلیسی

مالیات اسیاب و کارخانه
millage

مالیات اضافی
surtax

مالیات بده
taxpayer

مالیات بر ارث
inheritance tax, death duties

مالیات بر ارزش افزوده
value-added tax

مالیات بر درامد
income tax, income-tax

مالیات بر سرمایه
capital levy

مالیات بر صادرات و واردات
tariff

مالیات بردار
dutiable, taxable

مالیات بستن
assess, levy, put, impose, imposition, tax

مالیات بندی
levy, taxation

مالیات بیش از حد گرفتن
overtax

مالیات خرید
sales tax

مالیات داخله
internal revenue

مالیات دهنده
taxpayer

مالیات سرانه
poll tax

مالیات سرشماری
capitation or poll-tax

مالیات غیرمستقیم
indirect tax
excise, indirect tax

مالیات فروش
sales tax

مالیات گذاری
taxation

مترادف ها

tax (اسم)
خراج، تحمیل، مالیات، باج، تقاضای سنگین

levy (اسم)
خراج، وضع مالیات، تحمیل، مالیات، مالیات بندی، وصول مالیات، باج گیری

imposition (اسم)
وضع، تکلیف، تحمیل، مالیات، باج

scot (اسم)
اسکاتلندی، مالیات، باج

taxation (اسم)
وضع مالیات، مالیات، مالیات بندی

scat (اسم)
گمشو، مالیات، رگبار باران، اواز بی معنی، صدای پاره شدن چیزی

gild (اسم)
مالیات

impost (اسم)
مالیات، باج

پیشنهاد کاربران

مالیات: پولی که دولت برای پوشش هزینه های خود از اشخاص حقیقی و حقوقی دریافت می کند؛ به عبارت دیگر آن بخش از دارایی است که به دولت داده می شود تا او بتواند با تامین امنیت از بقیه دارایی فرد نگهداری کند و خدمات اجتماعی مورد نیاز فرد را فراهم نماید. ( https://www. cnrtl. fr/definition/imp�t )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی زیبای مانوی است:
هَراگ harAg.

مالیات: سرانه، باج، درآمدانه
مالیات یک مالی اجباری یا نوعی خراج است. که توسط یک سازمان دولتی به منظور تأمین هزینه های مختلف عمومی یا هزینه های دولت، به مالیات دهنده ( یک شخص حقیقی یا شخص حقوقی ) تحمیل می شود. عدم موفقیت در پرداخت، فرار یا مقاومت در برابر پرداخت مالیات، می تواند طبق قانون مجازات در پی داشته باشد. 💵.
❌ مالیات
✅ باژانه
باژ
بجای واژه ی نازیبا با آرشِ نارسای �مالیات� که بروشنی ساخته و پرداخته ی دستگاه دیوانسالاری در دوره ای است که زبان پارسی از توش و توان افتاده بود، کاربرد واژه ی کهن، زیبا و پر آرشِ �باژ� را پیشنهاد می کنم که از آرش و مانشی درست نیز برخوردار است.
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/07/blog - post_73. html

عوارض
گژیتک . سرانه. . پرداخت . .
مالیاتیدن.
اخراجات
جمع مال
مال:پول - ثروت
در گویش تاتی مالیات به آغول نیز گفته میشود.
باژیم، گزیتک ، باج ، عوارض
این واژه عربی است و پارسی آن گَژیت است که از پهلوی گَزیتَک ساخته شده است ( واژه ی عربی جزیه نیز از همین واژه ی پهلوی گزیتک ساخته شده است )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس