جاسونش = مالکیت ، تملک
جاسونتن = داشتن
داشتن
❌ مالکیت
✅ دارِش
آنچه از آن ماست
دارندگی. [ رَ دَ / دِ ] ( حامص ) بی نیازی. || تملک. || نگهداری و سرپرستی :
مگر او دهد یادمان بندگی
نماید بزرگی و دارندگی.
فردوسی.
شش دانگ
این واژه هند و اروپایی است و با واژه های my , me همخانواده است و در گیلگی هم واژه " می " بکار برده می شود ، هفتاد درصد عربی ، ایرانی است ، ناگفته نماند که واژه مالکیت ، از سه بخش ساخته شده است :
ما ( که با واژه های گفته شده همخانواده است ) لک و ات که پسوند است .
... [مشاهده متن کامل]
واژه لک و پسوند ات را در واژه مملکت هم می تواند دید که این واژه هم ایرانی است .
ملکیت. [ م ِ کی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، مالکیت. تصرف و تملک. ( از ناظم الاطباء ) : از ملک بیرون است و تصدق است بر مسکینان در راه خدا و حرام است بر من آنکه برگردد همه آن یا بعضی از آن
... [مشاهده متن کامل] به ملکیت من. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 318 ) . باید که طریق تصرفات صاحب در هرچه موسوم بود به سمت ملکیت او الا ما حرم اﷲ مفتوح و مسلوک دارد. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 240 ) . اهل حقیقت بواسطه آنکه جمله اشیاء را در تصرف و ملکیت مالک الملک بینند امکان حوالت مالکیت با غیرروا ندارند. ( مصباح الهدایه ایضاً ص 375 ) . || ( اصطلاح حقوق ) رابطه ای است حقوقی بین شخص و چیز مادی ( جاندار یا بی جان و منقول یا غیرمنقول ) یا توابعچیز مادی ( مانند منافع خانه یا اتومبیل ) که به موجب این رابطه علی الاصول حق همه گونه بهره برداری از آن چیز را دارد مگر اموری که قانون استثنا کرده باشد . ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ) . || حقیقت. ( ناظم الاطباء ) .
در فقه زمان ساسانیان واژه ای که برابر واژه ی مالکیت بکار می بردند "پادشاهی" یا "خویشبودی" بود.
معادل مالکیت عربی در زبان فارسی خداوندی ، دارایش، داشتاری، دارا وندی است برای نمونه : در برابر ضمایر ملکی: فرانام های دارایشی و داراوندی
داراوند گزینه بسیار زیبا و خوش فرم و مفهوم رسانی برا ضمایر ملکی هستند دارا وند. زیرا : دارا برابر مالک و جزء" وند" در عین اینک بیانگر نقش"پسوندی که ضمیر های متصل دارند مانند: ام ، ات ، اش، مان؛ تان، شان برابر خوبی برای "یت" عربی هست .
... [مشاهده متن کامل]
دارندگی
خداوندی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)