مالامال

/mAlAmAl/

    brimful
    chock-full
    saturated
    filled to the brim
    heaped up

فارسی به انگلیسی

مالامال بودن
brim

مالامال کردن
brim, impregnate, saturate

مترادف ها

chock-full (صفت)
کیپ، پر شده، گرفته، لبالب، مالامال

full to the brim (صفت)
مالامال

top-full (صفت)
پر، لبریز، مالامال

پیشنهاد کاربران

filled/full to the brim ( =completely full )
انباشته، پر، لبریز، سرشار، لبالب، بیشتر از حد گنجایش پر شده
لبریز، پُرشده، پُر
هو
با سلام، مال یعنی مجذور یک عددو ما لا مال که به معنی مملو و فراوان میباشد به خاطر اینست که ما اگر عددی را در نفس خود ضرب کنیم مجذور ان بدست میاید که به ان مال گفته میشد ودر عبارت مالا مال الف اتصال دو مال به هم دیگر یعنی
...
[مشاهده متن کامل]

ضرب کردن مال یا مجذور یک عدد در مجذور عدد دیگر که عدد بزرگی بدست میاید و اگر ان عدد را نیز در نفس خود ضرب کنیم عدد بزرگتری بدست میاید والخ لذا معنی مالامال از این فرایند بدست امده.
با تشکر.

بپرس