مال

/ma~Al/

    goods
    property
    wealth
    rub thou
    beast of burden
    riding animal

فارسی به انگلیسی

مال ارثی
entail

مال الاجاره
rent

مال التجاره
commodity, goods, merchandise

مال التجاره فروشگاه
stock in trade

مال ان
its

مال اندوز
acquisitive, miser, (one) who amasses wealth, mammonish (person)

مال اندیش
provident, farsighted

مال اندیشی
farsightedness, foresight, forethought, providence

مال اندیشی کردن
forestall

مال انها
their, theirs

مال او
her, hers, his

مال بند
shaft, pole, thill, shaft, singletree

مال بی صاحب
waif

مال پرست
mammonish, mammonist, materialist

مال پرستی
mammonism, mammon, mammonish

مال تو
thine, thy, your, yours

مال جایی بودن
belong

مال چپاول شده
booty

مال چه کسی
whose

مال خر
fence

مترادف ها

wealth (اسم)
غنا، وفور، سامان، دارایی، خواست، سرمایه، مال، زیادی، ثروت، توانگری، تمول، سرکیفی

effects (اسم)
عوامل، متاع، چیز، مال

property (اسم)
خیر، استعداد، دارایی، خواست، خاصیت، مال، ویژگی، صفت خاص، ولک

fortune (اسم)
طالع، دارایی، اتفاق افتادن، شانس، بخت، مال، خوش بختی، ثروت، بحی واقبال

riches (اسم)
پول، مال، ثروت، جواهرات، ثروت زیاد، وسیله ثروتمندی

lucre (اسم)
سود، پول، مال، غرض، ربا

پیشنهاد کاربران

مال ( به انگلیسی: Property ) در چکیده همان چیزی ست که در تعلق به یا با چیزی است، چه به عنوان یک ویژگی چه به عنوان یک جزو از چیز گفته شده. در بافتار این مقاله، آن یک یا بیشتر جزوها است ( به جای ویژگی ) ، چه فیزیکی چه نامادی، از املاک یک کس؛ یا متعلق به، یا متعلق به کسی، یا بندانه گروهی از مردم یا یک نهاد حقوقی مانند یک شرکت یا حتی یک جامعه، در دارندگی آن است. وابسته به طبیعت داراک، یک داشتگر مال حق گساردن، درگرگونیدن، بخش کردن، بازتعریف کردن، کرایه دادن، رهن دادن، گرو گذاشتن، فروختن، تعویض، انتقال دادن، واگذاشتن یا ویرانیدن آن، یا استثنا کردن دیگران از کردن این چیزها، همچنین شاید رها گذاشتن آنان را دارد؛ درحالی که بی در نظر گرفتن طبیعت مال و داراک، دارنده آن حق کاربردن سره از آن را دارد ( به عنوان یک پاینده، میانگین ​​یا فاکتور، یا هرچه ) ، یا در بسیار کم ترین آن را به طور انحصاری نگه دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

مال، در حقوق به هر چه قابل تملک و مبادله باشد گفته می شود، در یک دید کلی هر چیزی که به وجه رایج کشور قابل تقویم باشد و ارزش اقتصادی داشته باشد مال می باشد، که در یک تقسیم بندی کلی به استناد مفاد مواد ۱۱ به بعد قانون مدنی اموال منقول ( قابل جابجایی بدون آسیب دیدن ) و اموال غیرمنقول ( که بارزترین وجه آن زمین و ساختمان است ) تقسیم می گردد. تفاوت هایی در وضعیت حقوقی هر یک از این دو در قوانین ایران وجود دارد.
مال عبارت است از چیزی که دارای ارزش مبادلاتی باشد. در اینجا توضیح چند نکته را در رابطه با تعریف فوق بیان می کنیم:
برای کالا دو نوع ارزش وجود دارد:
• ارزش مصرفی.
• ارزش مبادلاتی.
«ارزش مصرفی» این است که: به طور مستقیم - بالفعل یا بالقوه - نیازی از نیازها را تأمین کند؛ و به عبارت دیگر: فایده ای داشته باشد.
«ارزش مبادلاتی» نیز عبارت است از این که: آن کالا به گونه ای باشد که مردم حاضر باشند در برابر آن، چیزی بپردازند؛ و این ارزش در صورتی به وجود می آید که علاوه برداشتن فایده، از نظر فراوانی در حدی نباشد که دیگر، تقاضایی نسبت به آن وجود نداشته باشد.
با توجه به توضیح فوق روشن می گردد که وقتی گفته می شود مال، چیزی است که دارای ارزش مبادلاتی باشد، یعنی.
اولاً: نیازی را تأمین کند؛ بنابراین نخ های مصرف شده در لباسی که آن را شکافته اند و میوه های خراب شده چون به درد نمی خورد و به تعبیر فقها منفعت عقلایی ندارد، مال نیست.

مال
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مال
در برخی از زبانها مال ، به معنی اهلیت و باشندگی ببه کار می رود.
مال کجایی. اهل کجا هستی
در برخی از زبانها مال کلمه اهلیت و باشندگی می دهد.
تو مال کجایی؟ اهل کجا هستی؟
واژه ( مال ) در زبان طبری ( مازنی ) .
- مال : دارایی و ثروت
- مال : حیوانات و چهار پایان اهلی ( مالرو یعنی مسیر چهارپایان )
- مال: اثر و نشانه ( مره کتک بزو ونه مال دکته، یعنی : کتکم زد و جاش موند )
آمال یا از آ مال آمده یعنی مال بسیار = ارزو / هدف مانند آوار = آ وار = بسیار واران شده ( گاها آ در ابتدای برخی از واژه ها نشانه بسیار می باشد )
یا با آمل که یکی از شهر های مازندران است همریشه میباشد حتی شعری در این باره هست که به زبان مازندرانی میگه
...
[مشاهده متن کامل]

اینجه تا آمل بسوزه / ونه یک دسته کمل نسوز نه = یعنی اگر از انجایی که گوینده این شعر رو میگوید تا شهر آمل بسوزد / دسته کملی ( خوشه های برنج و گندم و. . . ) از او نمی سوزد ( کنایه به بی تاثیر بودن در سوختن و از دست دادن آرزو ها و مال و سرمایه دارد )
بنابراین مال / آمال و آمل را میشه در یک دسته دانست.
مال = سرمایه / دارایی / ( گاها به سرمایه حیوانی همچون چارپایان و . . . ) چیزی که با ارزش باشد
آمال = هدف / آرزو = چیزی که برای بدست آوردنش تلاش میکنیم = بدنبال سرمایه و مال رفتن
آمل = نام یکی از شهر های مازندران و همچم و نشان با ارزش ها و سرمایه ها

مال
گویش:mal
پارسی یا عربی:عربی
برابر پارسی:دارایی
واژه مال
معادل ابجد 71
تعداد حروف 3
تلفظ māl
نقش دستوری اسم
ترکیب ( بن مضارعِ مالیدن )
مختصات ( اِ. )
آواشناسی mAl
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع
واژه مال از ریشه ی واژه ی پارسی مالیدن است
...
[مشاهده متن کامل]

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه مالیدن
معادل ابجد 135
تعداد حروف 6
تلفظ mālidan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: mālitan]
مختصات ( دَ )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

مال به زبان لکی یعنی خانه مردم شهر های غرب کشور
واژه مال از واژگان اصل پارسی چون در زبان یا گویش لربختیاری هست عشایر گفت می شود گویش یا زبان لری بختیاری پیشه این زبان یا گویش پارسی میانه باستان ایران می رسددر ترکی میشودm�lk و در عربی ملکیة این واژه یعنی مال پارسی هزار درصد پارسی اصل است.
معنی مال از کردی می شود خانه
مال در زبان لری به ویژه در لکی و بختیاری به معنی ثروت و دارایی یا خانه استفاده میشود و در مینجایی ( لری خرم آبادی ) هم استفاده میشود اما بیشتر بجای مال از کلمه هونه استفاده میشود.
مال و مانی ( money ) به گمان بسیار هندواروپایی هستند نه از زبان تازی.
مال در گویش های کوردی و لری به دو معنی به کار می رود. نخست به معنی خانه و سرزمین و دوم به معنی دارایی، این کلمه در مناطق فارسی زبان نیز بعضا به دو معنی فوق یعنی هم به معنی سرزمین و هم به معنی دارایی به کار می رود. به نظر می رسد ریشه این کلمه در زبان های باستانی ایرانی باشد.
در زبان ترکی استانبولی: مفهوم - معنی
خواسته
نان و نوا
( بسته به کابرد آن در گزاره )
آنِ
سپهر و زمین و زمان آنِ اوست / روان و خرد زیر فرمان اوست. فردوسی
رازدار من توئی ای شمع و یار من توئی/ غمگسار من توئی من آنِ تو، تو آنِ من. منوچهری
خدمت دوست عزیزی که احتمالا از سر ناآگاهی فرمودند که مال کلمه ای لکی هست و در لری به خانه تنها هونه میگویند، عرض کنم که هم هونه و هم مال در تمام شاخه های لری بختیاری و جنوبی استفاده میشود که البته در برخی
...
[مشاهده متن کامل]
مناطق تفاوت های ریز در معنی وجود دارد مثلا بعضی جاها نه فقط به خانه شخصی بلکه افزون بر اون به بخش کوچک اطراف خانه و خانه های همجوار روستا ویا دسته ای از سیاه چادر هاکه نزدیک هم برپا میشوند گفته میشود ، و چیزی که بر همگان اشکار هست این هستش که لری لکی و کردی پر هستن از کلمات مشترک در اوا و معنی که به یک ریشه واحد ختم میشوند ، و اینکه بگیم یک کلمه کاملا لری ، یا کاملا کردی یا کاملا لکی هست کاملا غیر علمی و تنها از روی تعصب قومی و قبیله ای هست.

مال در زبان کهن لکی به معنای خانه و مسکن میباشد.
مال کلمه ای لکی است نه لری در زبان لری به خانه حونه میگویند.
مال در زبان پارسی به معنای جانورانی همچون خر ، گاو و. . . است.
راه مال رو نیز به راهی که خر، گاو و. . . . می روند، اشاره دارد.
ثقل
سوزیان
( بیهقی )
در گویش تاتی مردم فشند در دامنه های جنوبی البرز مرکزی، مال به معنی حیوان چهارپای اهلی به طور اخص گاو است. خر و قاطر را سیاه مال و گوسفند را گوسندِ مال می گویند.
مال ( Mal ) : در زبان ترکی به معنی گاو هست همچنین به معنی دارایی و ثروت است
در کوردی دو معنا دارد
1. خانه و به ویژه داخل خانه
2. ثروت
کلمه مال از مان گرفته شده و مان از میهن و میهن از مئنن اوستایی که به معنی جای ماندن و قرارگرفتن میباشد ودرزبانهای لکی لری به معنی خانه و تملک میباشد
دام در زبان ملکی گالی بشکرد
حرکت
این واژه اربیده واژهء پارسی : اَردا یا اَرتا است و همریشه با واژه ء اروپایی art است ، مانند :
start : st - art
st= ایست ، ایستادن ، هالت ایستاده
art = اَرت ( در واژهء اَرتَخشیر ، اَردِشیر= هرکت نیرومند )
...
[مشاهده متن کامل]

گرته برداری : ایستارد ، ایستارت ، ایستَرد، ایست هرکت
برابر سازی : تکاغاز ، تَکاز ، ایستاز
arena = ورزشگاه که در آن ورزشکاران با هرکات ورزش می کنند.
اَرتش: دارای اَرت یا هرکت یا نیرو
پیش نهاد :
میتوان از این ریشه واژهء پارسی کارواژه ساخت :
اَرتیدن ، اَرتاندن
هَرتیدن ، هَرتاندن
هَرکیدن ، هَرکاندن
اَرتیدَن : اَرته ، اَرتا ، اَرتو ، اَرتَنده ، اَرتِش ، اَرتاک ، اَرتشگاه
اَرتید ، اَرتیده، اَرتیدار ، اَرتیدمان. . .

Wealth، مال
Wealth ( مال ) - مال māl. واژه مال عربی نیست بلکه آریایی و ریشه آن در سنسکریت मल् mal به مانای دارایی و دارندگی است.
در گویش بختیاری علاوه بر اینکه به دارایی هم می گویند
به چندخانواده عشایری از خویشاوندان بسیار نزدیک هم می باشند و در جایی گرد هم چادر بر پا می کنند مال می گویند.
پس از خانواده کوچکترین واحد عشایری است و در بین عشایر بختیاری بسیار رایج و واحد شناسایی تش می باشد
...
[مشاهده متن کامل]

تقسیم بندی عشایر:ایل، طایف، تیره، تش
که خود تش شامل چندین مال است وهر مال به نام یکی از ریش سفیدان تش می باشد.

مال در زبان ترکی دو معنی دارد که عبارت است از: گاو - ثروت و دارایی
در زبان لکی به معنی خانه است
در متون دوره ی ساسانی و به ویژه متون قانونی ( دادی ) به مال یا ملک می گفتند "خویشبود" برساخته از واژگان "خویش" و "بود"، به چم چیزی که از آن خویشتن باشد. این واژه بارها در متن" مادِگانِ هزار دادِسْتان" آمده.
مال
این واژه ای پارسی است که در هزاران سال میان ایرانیان و سامیان مانند واژه های فراوان دیگر داد و گرفت شده است ؛ این فراپُرس نباید دُشوار به نگر آید چون این دو توده همسایه هم بودند و هستند ، همان گونه که تورانیان ( تُرکیان ) هم با اُیغور ها همسایه بودند ، از این روی داد و ستد زبانی ، فرهنگی ، دینی و . . . انجام میگیرد
...
[مشاهده متن کامل]

به نگر من واژه ی مال همان واژه ی مار در آمار و شمار است که وات "ر" به "ل" آلیده شده است ، با این روشنگری که مال یا مار داشته هایی است شماردنی پذیر .
از سویی به خریدگاه های بزرگ هم در آمریکا mal
می گویند که گویای همین مینه است.
واژه ی supermarkt هم این واژه را دارد :
super = زِبَر ، اَبَر
mar = مار یا مال
kt = پسوند کَد یا کَده در پارسی :
supermarkt = زِبَرمارکَد ، زِبَرمالکَده ، اَبَرمارِشگاه

سرمایه
در زبان آذری به گاو و هر حیوان باربر و یدک کش مال گفته شده . در زبان کره ای به اسب مال می گویند . در اصطلاح ترکی مال به آدم نفهم و کودن و کم عقل هم گفته شده . در قدیم به اسب هایی که کالیسکه را می کشیدند مال گفته می شد . مالبند چوب بلندی بود در جلو درشکه و ارابه که اسب ها را به طرفین آن می بستند.

Wealth، مال
Wealth ( مال ) - مال māl. واژه مال عربی نیست بلکه آریایی و ریشه آن در سنسکریت मल् mal به مانای دارایی و دارندگی است.

این واژه ایرانی است چون :
ریشه واژه مال به معنای گنجینه در لغتنامه سکایی - ختنی در لغت malysaka* به معنای خزانه دار سلطنتی royal treasurer ثبت شده است.

*پیرس:
Dictionary of Khotan Saka by Harold Walter Bailey
در پهلوی " هیر ، آورتاک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
مال در زبان بختیاری به سیاه چادر های عشایر گفته میشود و درکل به معنی خانه است. مال با همین تلفظ به ثروت و دارایی نیز گفته میشود و علاوه برا آن به معنی از آن هم است به طور مثال یک نفر میگوید این کیف مال من است
ترجمه ترکی:گاو
ترجمه کردی:خانه
مال. ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، نشان، رّد پای، اثر. "چوی مال در شوونه، حرفه مال در نشوونه . " ، اثر چوب از بین می رود ولی اثر زخم زبان هرگز.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس