hair trigger
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
گیره، قلاب، پاشنه، ماشه، ماشه اسلحه، سنگ زیر چرخ، چرخ نگهدار
پیشنهاد کاربران
ماشی. ( ع ص ) رونده و در حدیث است : اِن لِلحاج الماشی بکل خطو سبعماءة حسنة. ( منتهی الارب ) . رونده. ( آنندراج ) . به سرعت راه رونده. ( ناظم الاطباء ) . اسم فاعل است و جمع آن مشاة و ماشون و مؤنث آن ماشیة است. ( از اقرب الموارد ) . رونده. ج ، مشاة. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . || سخن چین نزدیک والی ، یا عام است. ج ، مشاة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . سعایت کننده و سخن چین. ج ، مشاة. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
👈ماشی کلمه عربی هست ، منبع لغت نامه دهخدا
👈ماشه از ماشا ترکی به معنی کلبتان
... [مشاهده متن کامل]
👈ماشی کلمه عربی هست ، منبع لغت نامه دهخدا
👈ماشه از ماشا ترکی به معنی کلبتان
ماشیدن: to motion ( پارسی میانه: Moshitan )
ماشه ( محرک تفنگ )
ماشین ( حرکت کننده )
ماشه ( محرک تفنگ )
ماشین ( حرکت کننده )
ماشا ترکی وسله ای برا محکم گیر و همان انبر و کلبتان
این کلمه ترکی است و به معنای انبر.
قسمتی از تفنگ که شلیک میکنه