redundant
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
فزونی، سرک، اضافه، زیادتی، مازاد، افراط، زیادی، بی اعتدالی
اضافه، باقی مانده، زیادتی، مازاد، زیادی
اضافه، مازاد
پیشنهاد کاربران
افزایشی
فزونه، افزونه، فزونی، بازمانده
مازاد = اضافی
اضافی ، غیر ضرور
سلام معنی مازاد به زبان ساده میشه اضافی یا باقی مونده یا مابقی
اما اکه بخوایم به زبان پارسی یا به عبارت دیگه ادبی بگیم میشه فزونی باز مونده یا ته مانده
اما اکه بخوایم به زبان پارسی یا به عبارت دیگه ادبی بگیم میشه فزونی باز مونده یا ته مانده
مازا/mAzAd
مترادف مازاد: اضافی، باقی مانده، بقیه، زیادی، فزونی، مابقی، افزون
برابر پارسی: فزونی، بازمانده، ته مانده
مترادف مازاد: اضافی، باقی مانده، بقیه، زیادی، فزونی، مابقی، افزون
برابر پارسی: فزونی، بازمانده، ته مانده
مازاد، سوخت مازاد
مازاد : ( Surplus ) [اصطلاح امورمالی]در حسابداری دولتی و سازمانهای غیرتجاری مبلغ فزونی درآمد بر هزینه در صورتحساب درآمد و هزینه .
راجب ظرفیت مازاد هم بنویسید خود ظزفیت مازاد ینی چه
اضافه