ماز

/mAz/

    maze
    twist
    fold
    labyrinth

فارسی به انگلیسی

ماز پلاسیدگی
muscular dystrophy

ماز در زلف
curl

ماز ساختار
musculature

مترادف ها

labyrinth (اسم)
پلکان مارپیچ، پیچیدگی، شکنج، دخمه پرپیچ و خم، لابیرنت، ماز، چیز بغرنج

پیشنهاد کاربران

ماز در زبان لکی به معنای۱. برآمدگی ۲. بلندترین قسمت یک تپه که به سایر مناطق احاطه و دید کامل داشته باشه۳. بلندی و آپارتمان بلند هم امروزه اشاره داره که فقط معنای بلندی آن مورد نظر است ۴. کوه بلند و مرتفع
...
[مشاهده متن کامل]
شاید علت نامگذاری مازندران وجود کوهای مرتفع اطرافش بوده ۵ . در گویش لکی ماز مازین یعنی ناهمواری در مورد پوست صورت یعنی زبر و خشن و برای اشیا و کارهای دستی و . . . یعنی حالت دادن و برجسته کردن

دشواری و مفهومی بودن
نوعی از پسوند منفی ساز آخر کلمه :در تورکی
مثل بولماز
اولماز
سایماز
سینماز
کرکماز ( برند معروف ترکیه در زمینه لوازم آشپز خانه )
در تورکی نوعی پسوند هست
سوسماز = اونی که سکوت نمیکنه
ایلماز= اونی که پابرجاست
تایماز = اونی که جاویده
گاماز= اونی که نمیفهمه
هزارتو
چیستان راه
درلغت به معنای قربانی کردن چیزی برای کس یا چیز دیگر، فدای کس یا چیزی شدن؛
هزاران راهه
ماز: در زبان مازنی به زنبور عسل "ماز" گفته میشود.

بپرس