مازیار:یارِماز. مانند کوهیار:یارکوه. یارِ غار.
به معنی مسطح
ماز: مَز ( maz، مِه )
واژه انگلیسی major هم از این واژه وام گرفته است!
اَبَر - آپا، سَر، بالا، بلند، زِبَر، صدر، فراز، فرا، فوق -
بزرگ، سَروَر، والا، شامخ، بلندپایه، ارجمند،
سالار، خان، خواجه، شخیص، عالیقدر، عالی مقام، عالیجناب
... [مشاهده متن کامل]
مانند: مازندران - مازیار - اهورامَزدا!
.
سروده ای از منوچهری که ناهمسانی ماز ( بزرگ، major ) را با ماز یا موز ( چین و شکن، پیچ و خم، maze ) نشان می دهد:
برآمد ز کوه ابر مازندران
چو مار شکنجی و ماز اندر آن
( ( زنهار: مارموز یا موزمار: مار یا دم میمون که مارپیچ مانند است! ) )
دشواری و مفهومی بودن
نوعی از پسوند منفی ساز آخر کلمه :در تورکی
مثل بولماز
اولماز
سایماز
سینماز
کرکماز ( برند معروف ترکیه در زمینه لوازم آشپز خانه )
در تورکی نوعی پسوند هست
سوسماز = اونی که سکوت نمیکنه
ایلماز= اونی که پابرجاست
تایماز = اونی که جاویده
گاماز= اونی که نمیفهمه
هزارتو
چیستان راه
درلغت به معنای قربانی کردن چیزی برای کس یا چیز دیگر، فدای کس یا چیزی شدن؛
هزاران راهه
ماز: در زبان مازنی به زنبور عسل "ماز" گفته میشود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)