مادون

/mAdun/

    below or inferior
    subordinate
    sub-
    (what is) below or inferior
    beneath
    infra-
    under

فارسی به انگلیسی

مادون انسان
subhuman

مادون بودن
yield

مادون در رتبه و مقام
after

مادون شان
below, beneath

مادون شان خود پنداشتن
disdain

مادون صوت
infrasonic

مادون قرمز
infrared

مترادف ها

sub (اسم)
تابع، مادون

subordinate (اسم)
تابع، مادون، مرئوس، پایینی

puisne (اسم)
مادون

subaltern (اسم)
تابع، مادون، زیر دست، افسر جزء

subaltern (صفت)
فرعی، مادون

subordinative (صفت)
تابع، مادون، تبعی

puisne (صفت)
مادون، بعدی، نارسا

subordinate (صفت)
فرعی، تابع، وابسته، مادون، فرمانبردار، مطیع، مرئوس

subject (صفت)
مادون، مطیع، مشمول، در خطر، تحت تسلط

subservient (صفت)
پست، تابع، سودمند، مادون، چاپلوس، متملق

behindhand (صفت)
کهنه، عقب مانده، بی خبر از رسوم، مادون، دغل

subjacent (صفت)
مادون، واقع در زیر

below (قید)
مادون، در زیر، پایین

پیشنهاد کاربران

" زیر ، خرده ، پایین "
خرده فرهنگ = subculture
زیرگروه =subgroup

بپرس