ماده

/mAdde/

    matter
    material
    stuff
    substance
    female
    doe
    abscess
    entry
    woman
    clause

فارسی به انگلیسی

ماده اراینده مو
conditioner

ماده ارمنده
dope

ماده اسب
mare

ماده استخوان مانند
bone

ماده اصلی
principle, stuff

ماده الاغ
she-ass

ماده الحاقی در لوایح قانونی
amendment

ماده الحاقیه به بیمه نامه
endorsement

ماده اهو
doe

ماده اکاله
corrosive

ماده ببر
tigress

ماده براق کننده
finish

ماده بز
she-goat, doe

ماده پاک کننده
cleaner

ماده پاکساز
detergent

ماده پایاگر
fixative

ماده پر کننده
filling

ماده پروتئینی در تخم گیاهان و در اطراف زرده
albumen

ماده پلنگ
leopardess

ماده توهم انگیز
hallucinogen

مترادف ها

abscess (اسم)
ورم چرکی، دمل، ابسه، دمبل، ماده، خراج

article (اسم)
ماده، عمل، شرط، اسباب، مقاله، بند، گفتار، فقره، فصل، حرف تعریف، متاع، کالا، چیز

material (اسم)
ماده، جسم، جنس

matter (اسم)
ماده، جوهر، امر، مطلب، چیز، خیم، جسم، اهمیت، ذات، ماهیت، موضوع، نکته

female (اسم)
ماده، زن، مؤنث، جنس ماده، نسوان، مونی، جانور ماده

substance (اسم)
دوام، خلاصه، ماده، جوهر، استحکام، جسم، جنس، مفهوم، مفاد، ذات، شیی، ماده اصلی

stuff (اسم)
ماده، چرند، کالا، چیز، جنس، پارچه

point (اسم)
پست، ماده، معنی، نقطه، سر، قله، هدف، جهت، درجه، نوک، فقره، ممیز، اصل، لبه، پایان، مرحله، موضوع، نکته، امتیاز بازی، نمره درس

clause (اسم)
ماده، شرط، جزء، بند، فصل، قضیه، جزئی از جمله

provision (اسم)
ماده، شرط، بند، قید، اغذیه، علوفه، توشه، تهیه، قوانین، تدارک، شرط کردن

paragraph (اسم)
ماده، بند، فقره، سر سطر، پاراگراف، پرگرد

res (اسم)
ماده، چیز، شیء، شیء بخصوص

woman (اسم)
ماده، کلفت، زن، رفیقه، بانو، مؤنث، جنس زن، زنانگی

metal (اسم)
ماده، جسم، فلز، ماده مذاب

پیشنهاد کاربران

از دیدگاه علوم طبیعی و تجربی خمیرمایه ساختاری واقعیت از جرم و انرژی آفریده شده که از قابلیت یا استعداد تبدیلات متقابل بهمدیگر برخوردار ند. انرژی و جرم دو نوع اند یکی معمولی که تقریبا پنج در صد و دیگری
...
[مشاهده متن کامل]
تاریک که حدود نود و پنج درصدر محتوای کل کیهان یا جهان را پر کرده اند. انرژی و جرم تاریک که ماهیت آن هنوز شناخته نشده، هیج گونه فعل و انفعال متقابلی با انرژی و جرم معمولی ندارد و لذا موجود بودن آن فقط بطور غیر مستقیم قابل اثبات است یعنی از لحاظ سنگینی. کلمه ماده در اصل در میدان فلسفه و دین کاربرد داشته و سپس وارد میدان علم هم گردیده. از دیدگاه خود من خمیر مایه ساختاری واقعیت از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی ( هردو ابعاد خدای حقیقی و واقعی ) بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک تحت عنوان نوسانگر های بنیادی هشت بعدی آفریده شده است. در اولین لحظات وقوع مه بانگ و انبساط نطفه داغ کیهانی حدود پنج در صد از آنها در قالب ذرات ( جرم و نور معمولی ) ریخته و بسته بندی گردیده و حدود نود و پنج درصد از آنها بصورت سیاه چاله های ریز و درشت اولیه باقی مانده اند و سیاه چاله های ثانویه در مراکز کهکشان ها هم چیز دیگری نیستند غیر از همان نوسانگرهای بنیادی که از قالب های جرم و نور آزاد گردیده و باشدت بسیار زیادی دور هم متراکم گردیده اند. لذا ماهیت و جنسیت جرم و انرژی تاریک همین است که در اینجا بطور کوتاه بیان گردید و یک چیز جادوئی و سحر آمیز نمی باشد. در میدان دین و فلسفه و عرفان بینش و باور فردی من اینست که ترکیب معمول و مرسوم قدیمی به شکل 《بدن - روح - روان 》 حقیقت ندارد بلکه ترکیب 《ماده - روان - روح 》. زیرا خود جسم یا کالبد یا تن و یا بدن از خمیر مایه تثلیثی یعنی مادی روانی روحی آفریده شده و این سه جنبه غیر قابل تفکیک یا جدائی از همند بلکه از قابلیت یا استعداد تبدیلات متقابل بهمدیگر برخوردار اند. لذا باور به تجرد و جاودانگی روح از دیدگاه ادیان ابراهیمی ( یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام ) و حکمت ها و عرفان ها و الاهیات گوناگون این سه دین و باور به تجرد و جاوداندگی روان از دیدگاه آئین های هندوئیسم و بودیسم و جَینسیم و فلسفه های گوناگون ایده آلیسم از یک طرف و باور به تجرد و جاوداندگی ماده از دیدگاه آتئیسم و ماتریالیسم از طرفی دیگر هرکدام به تنهائی فقط به یک سوم از حقیقت باور داشته و دارند و نسبت به دو سوم دیگر حقیقت بی لطفی بخرج داده و میدهند. یا بیانی دیگر میتوان گفت که هرکدام از این سه نحله یا سه رشته فکری - خیالی در مقابل دوسوم حقیقت کل نابینا و ناشنوا اند. گرچه خدای حقیقی و واقعی به آنان چشم و گوش اهداء نموده تا بتوانند به کمک این ارگان های حسی ببینند و بشنوند و فهم و عقل به آنان اهداء نموده که به کمک این قوا بتوانند بفهمند و درک کنند. ساسا هانیان یکی از نام های استعاری و قدیمی من می باشد.

منبع عکس . فرهنگ عمید
ماده
ماده ( نماد: ♀ ) ( به انگلیسی: Female ) یا گاهی مؤنث، جنس یک سازواره ( موجود زنده ) است که سلول جنسی تخمک را می سازد. این سلول در طی تولید مثل جنسی با اسپرم نر ترکیب می شود.
واژه عربی مُؤَنَّث از ریشه ئَنَث گرفته شده ( به معنای زن کردن، مادینه ساختن، ادای زنانه درآوردن، مادینگی )
...
[مشاهده متن کامل]

واژه فارسی ماده از پارسی میانی و پهلوی mâdag آمده که خود از mâd گرفته شده ( به معنای مادر، زن ) و هم ریشه است با هندی mādā ( به معنای انسان ماده یا حیوان ماده ) از انگلیسی mother آلمانی mutter فرانسه ای mère و پورواهندواروپایی *mater - همگی به معنای کلی مادر.
همنوع خواری جنسی نوعی از هم نوع خواری است که در آن جنس مؤنث جنس مذکر هم نوع خود را قبل یا هنگام یا بعد از آمیزش جنسی می کُشد و می خورد.
در برخی از موارد زیبایی در حیوانات ماده دیده نمی شود اما در نرها پیدا می شود. طاووس های نر به پرهای زیبا نسبت به طاووس های ماده، شهرت دارند.

مادهماده
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ماده_(جنس)
1 - ماده ( در برابر نر ) : این واژه در سنسکریت ماتره mātre ( ماده، مادر و در اصل به معنی نگهدارنده ) ؛ در مانوی: مایگ māyag؛ در پهلوی: ماتک و مادگ mādag، mātak. این واژه در انگلیسی female می باشد.
2 - ماده ( چیز، شیء، هر چه وزن دارد و فضا می گیرد و جمع آن مواد و مادیات است؛ هر یک از بخش های کنار هم چیده شده که روی هم یک چیز یا اندام را می سازد ولی می توانند از همدیگر جدا شوند ) : این واژه در سنسکریت ماتره mātra ( اندازه گیری شدنی ) بوده به معنی کوچک ترین بخش یک چیز؛ و در پهلوی نیز مادَگ آمده ( که هم به معنی مونث است و هم به معنی چیز، جوهر، مایه ) پس عربی نیست و به عربی راه یافته است. این واژه در انگلیسی matter خوانده می شود که از همان سنسکریت ساخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

3 - ماده ( در علم حقوق ) هر یک از بندها یا بخش های شماره گذاری شده در یک قانون یا یک پیمان که گویایی یک جزء از یک موضوع است. این واژه در انگلیسی article گفته می شود. ( https://www. cnrtl. fr/definition/article )
با نگرش به اینها، ماده در هر سه، ریشه ی سنسکریت دارد و عربی نیست؛ ولی جمع آن یعنی مواد و مادیات، ساختاری عربی دارد.
همتای پارسی این است:
1 - ماده ( در برابر نر ) ماده ها که در پارسی به کار می رود و کسی مواد را برای آن به کار نمی برد.
2 - ماده ( چیز و در علم حقوق ) : زانسِل ( اوستایی: زانثه zānşa با پسوند جمع لکی اِل )

تعریف ماده در اصطلاح حقوقی
باید گفت، مطابق مقررات نحوه قانونگذاری، هنگامی که یک قانون به تصویب می رسد، به طور معمول، از چند بند یا بخش، تشکیل می گردد که هر کدام از این بندها و بخش ها، تحت عنوان ماده، نامیده می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

البته، برخی از قوانین نیز صرفا از یک بخش، تشکیل شده که در نحوه قانون گذاری، به این گروه از قوانین، ماده واحده، به معنی یک ماده، گفته می شود.

واژه پارسی ماده از پارسی میانی و پهلوی m�dag آمده که خود از m�d گرفته شده ( به معنای مادر، زن ) و همریشه است با هندی mādā ( به معنای انسان ماده یا حیوان ماده ) از انگلیسی mother آلمانی mutter فرانسه ای m�re و پورواهندواروپایی *mater - همگی به معنای کلی مادر.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها.
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ زبان ایرانی باستان بارتولومه
en. wiktionary. orgRetrieved 2021 - 03 - 12.

ماچه. [ چ َ / چ ِ ] ( ص ) ماده ، مقابل نر. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . گویا فقط در خر الاغ مستعمل است. گاهی هم در سگ گفته می شود: ماچه خر. ماچه سگ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
ای کاش تعریف ماده در علم حقوق هم ارائه میشد.
کاربر کاکول، متنی که فرستاده بودم ابهام داشت و باعث کج فهمی میشد که با تذکر شما اصلاحش کردم. متن قبلی این بود:
واژه مادّه با واژه matter که همان ماتریال است قابل مقایسه است.
در خصوص واژه matter باید گفت که ریشه آن واژه mother درنظر گرفته شده ( اصل واژه لاتین است )
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ماده به معنای مونث هم احتمالاً با واژه مادر در ارتباط است.
برابر واژه مادّه در زبان فارسی امروز، تقریباً واژه مایه هست.
جالب است که واژه مایه در برخی لهجه ها به معنای مونث هم به کار میرود.

کاربر مزاخو، واژه مادر و ماده لاتین نیست. در زبانهای اوستایی /پارسی باستان/سانسکریت/پهلوی/پارسی میانه این واژه بکار می رفته است. مادها نیز بهمچنین.
برادر
واژه مادّه با واژه matter که همان ماتریال است قابل مقایسه است. اگرچه ریشه کلمه مادّه در عربی چیز دیگری ذکر شده.
در خصوص واژه matter باید گفت که ریشه آن، واژه لاتین materia است که ریشه آنرا هم از واژه mater به معنای مادر درنظر میگیرند
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ماده به معنای مونث هم احتمالاً با واژه مادر در ارتباط است.
برابر واژه مادّه در زبان فارسی امروز، تقریباً واژه مایه هست.
جالب است که واژه مایه در برخی لهجه ها به معنای مونث هم به کار میرود.

واژه فلسفی ماده به احتمال قوی و قریب به یقین ریشه در زبان قوم باستانی ماد دارد و در اصل و ریشه به شکل 《 ما 10 》 نوشته می شده و ماده تلفظ می شده است. نام اقوام ماد بصورت جمع به شکل " ما ده ا " نوشته و تلفظ
...
[مشاهده متن کامل]
می شده است و اشاره به این حقیقت ژرف داشته است که خداوند متعال ( هو ) هرکدام از افراد انسانی را در نظام احسن آفرینش مبداء از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده و به آنان حیات یا زندگی جاودانه اهداء نموده است و آنهم با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف در قالب پنج زوج بنیادی و ملکوتی. زوجیت با غیر یعنی غیر از فرد خود و عشق ورزیدن به غیر و تولید مثل از طریق آمیزش جنسی والدین یا زن و مرد ، پدیده هایی اند که فقط به سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی تعلق دارند و نه در نظام احسن آفرینش مبداء وجود داشته و نه در نظام احسن آفرینش معاد ( که برپایی مجدد همان نظام احسن آفرینش مبداء خواهد بود ) به وجود خواهند آمد. ما دها به این معناست که هرکدام از ما افراد انسانی قبل از آغاز سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد ، ده تایی بوده ایم. در همین رابطه واژه معروف اوستایی " خویدوده " که نه زرتشت و نه شاگردان و نه پیروان آئین بعدی وی با تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آن پی نبرده اند ، ریشه در زبان قوم ماد دارد و خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای 《 خود تو ده تایی 》 می باشد و نه به معنای ازدواج با محارم. بنابراین هرکدام از ما افراد انسانی در طول سفر تنها نیستیم بلکه هر کدام ده تایی هستیم. از این ده عضو در این عالم واقعی و عینی و شهودی فقط یک عضو به شکل و صورت من تجربی یا فنومنی ( phenomeny ) به ظهور و پیدایش رسیده است و نُه عضو دیگر به شکل طرح و برنامه و امکانات استعلائی یا بالقوه و نومنی ( noumeny ) یا کاتِ گوری های نُه گانه در پشت پرده ظاهری من یا خود و یا نفس مجرد تجربی پنهان اند و در انتظار تولد و به ظهور و پیدایش رسیدن نشسته یا ایستاده اند. بین من تجربی و نُه من استعلائی هیچگونه عمل و عکس العمل و یا رد و بدل نمودن اطلاعات بین عالم شهود و عالم غیب صورت نمی گیرد. اما در عین واحد و بطور همزمان در لحظه حال کلیه نُه من های افراد انسانی و کلیه من های تجربی تولد نیافته در این عالم و کلیه اموات این عالم ، در عالم غیب یعنی در بطن و باطن خمیر مایه ساختاری عالم واقعی و عینی و شهودی هم در خواب ژرف و شیرین مرگ بسر می برند و هم از زندگی رویائی در سطح کمال ایده آل بهشتی در سطح زندگی واقعی و عینی بهشتی در نظام احسن آفرینش مبداء برخوردارند. فقط ما انسان های تولد یافته به اندازه طول عمر دنیوی خود در آن نظام غایب محسوب می شویم و از آن زندگی رویائی محروم هستیم. اما پس از فرا رسیدن اجل مرگ هرکدام از ما در آن نظام حضور می یابیم و از حیات رویائی بهشتی برخوردار می گردیم و بطور همزمان از خواب ژرف و شیرین مرگ هم لذت خواهیم برد تا تولد دوباره یا مجدد در همین عالم با یک مرتبه و درجه تکاملی برتر نسبت به حالت فعلی.

ماده، مخالف نر و به عربی أنثی
اصل کلمه به ریخت ماء ده است و به معنی بخشنده آب می باشد و منظور پرورش جنین در زهدان ( رحم ) است که از طریق بند ناف از بدن مادر تغذیه میشود.
در فیزیک به هرچیزی که فضا را اشغال کند ( حجم داشته باشد ) ٬ ماده می گوییم .
واژه ی پارسی آریایی ماده که در پارسی پهلوی به دیسه ی ماتَغ= m�taq ماده، عنصر و ماتَک= m�tak ـ1ـ ماده، عنصر 2ـ اصلی، اساسی 3ـ ماده، مؤنث و در لغتنامه ی سنسکریت به شکل mAtrA मात्रा در مانای matter ماده,
...
[مشاهده متن کامل]
موضوع, چیز، جنس، ذات و materials آمده است. واژه ی مواد جَمِ مکسر ماده بر وزن فعال است که بهتر است ما در پارسی برای جَمِ ماده از ماتکان، مادگان یا ماده ها اسفایده ( استفاده ) کنیم!

در پهلوی " ماتک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
ماتکان = مواد
لازم است به داشتن و یا نداشتن علامت تشدید روی حرف �د� دقت شود؛ چرا که �ماده� و �مادّه�، دو کلمه‏ با معانی متفاوت هستند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس