♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_venture به معنای انجام دادنِ کاری مخاطره آمیز یا رفتن به جایی خطرناک؛ گفتنِ سخنی که احتمالِ نقد و سرزنش دارد؛ و جُزین ا↙️ #بتاردن ( batārdan ) 👈 ب ( پیشوندِ فعل، به معنای جدا — �بسنجید با بشکلیدن ) تار ( ستاکِ برساخته از ریشه ی اوستاییِ dharšita به معنای شجاع، نترس ) - - دن ( نشانه ی مصدر ) ... [مشاهده متن کامل]
▪️مثال: ۱ - وقتی به جنگل رسیدیم حس کردیم که به جایی ناشناخته بَتارده ایم ( ریسک کرده و پا گذاشته ایم. ) ۲ - آن ها برای بازارِ فرآورده های الکترونیکی می بَتارند ( ریسک می کنند، خطر می کنند، ) زیرا به دنبالِ موفقیت هستند. ۳ - شرکت سرانجام آن سوی آب ها را نیز بَتارد ( خطر کرد و فعالیتِ خود را به آن سوی آب ها گسترش داد. ) 🔺 توجه: 🔹 #venture ریسک، مخاطره 🔹 #بتار ( بَتار ) ▪️مثال: ۱ - آیا شما برنامه دارید تا در این بَتار ( کارِ مخاطره آمیز ) سرمایه گذاری کنید؟! ۲ - آن طرح یک بَتارِ ( ریسکِ ) مشترک برای هر دو آموزشگاه بود. 🔸 #venturing 🔸 #بتارش ( بَتارِش ) ▪️مثال: بی بَتارِش ( بی ریسک کردن ) نمی توان به کامیابی های چشمگیر در زندگی رسید. موفقیت آن سوی بَتارِش ( مخاطره ) است. 🔹 #venturer اسم 🔹 #بتارنده یا: #بتارگر ( بَتارگر ) ▪️مثال: مردانی که او می پسندید مردانِ راه بودند و بَتارندگانِ تجارت ( مخاطره کنندگان در بازرگانی. ) 🔸 #venturous صفت 🔸 #بتارا ( بَتارا ) یا: #بتارنده ▪️مثال: هفت مردِ جوانِ بَتارا ( ریسک کننده، خطرپذیر ) و جنگجو اجیر کردند تا از دهکده شان پاسداری کنند. 🔹 #venturousness ریسک کنندگی 🔹 #بتارایی یا: #بتارندگی ▪️مثال: اعتمادبه نفس آدمی را بَتارنده می سازد، و بَتارندگی او را در جاده ی پرفرازونشیبِ بَتارها ( ریسک ها ) می اندازد. 🔸 #venturesome 🔸 #بتارنده یا: #بتارجو ( بَتارجو ) یا: #بتارپذیر ▪️مثال: او امسال بَتارجوتَر ( مخاطره جوتر ) از سالِ گذشته بود و طرح های جدیدِ بیشتری به بازار عرضه کرد. 🔹 #venturesomeness 🔹 #بتارپذیری یا: #بتارجویی ▪️مثال: بَتارپذیریِ ( ریسک پذیری، استقبال ازخطرِ ) جیمز جویس و فرانتس کافکا در نوشتن بسیار بیشتر از نویسندگانِ واقع گرای هم روزگارشان بود. 🔸 #venturesomely 🔸 #بتارجویانه یا: #بتارپذیرانه ▪️مثال: پس از یک سال بیماری، در فیلمِ جدیدش همچنان بَتارجویانه ( مخاطره جویانه ) و بی پروایانه بازی کرد. 🔹 #to_adventure خطر کردن بی برنامه ی قبلی، به مخاطره انداختن 🔹 #ابتاردن ( اَبتاردن ) —� اَ ( پیشوندِ فعل ) بَتاردن 🔺 نکته: حرکتِ - - َ - از واتِ "ب" به واتِ "ا" منتقل شده است. ( بسنجید با سِگالیدن و اِسگالیدن. ) ▪️مثال: ۱ - من با خودخواهی و سبک سری جانِ مردم را اَبتاردم ( به خطر انداختم. ) ۲ - با نوشیدنِ نخستین جامِ می به نوشیدن تا مستی می اَبتاری ( خطر می کنی. ) 🔸 #adventure ماجرای مخاطره آمیز 🔸 #ابتار ( اَبتار ) ▪️مثال: ۱ - او اَبتارهای ( ماجراهای ) زیبا و شگفت انگیزی در کویرِ مرکزیِ ایران داشت. ۲ - فرزاد هرگز با ما نمی آمد — او از اَبتار ( ماجرا، ماجراجویی ) خوشش نمی آمد. 🔹 #adventuring ماجراجویی 🔹 #ابتارش ( آبتارش ) ▪️مثال: اَبتارش های ( ماجراجویی های ) امنیتی سرانجام کار دستش داد و توسطِ گشتاپو کشته شد. 🔸 #adventurer ماجراجو 🔸 #ابتارگر یا: #ابتارنده ▪️مثال: این بهانه ای بود که هر اَبتارنده ی ( ماجراجوی ) تجاری ای داشت و با آن از دادنِ مالیاتِ بیشتر طفره می رفت. 🔹 #adventurous 🔹 #ابتارا یا: #ابتارین ▪️مثال: می خواستم در شغلم آدمی اَبتارا ( خطرپذیر ) به حساب بیایم، ولی چنین توانی در خود نمی یافتم. 🔸 #adventurously 🔸 #ابتارانه ▪️مثال: باید کمی اَبتارانه ( خطرپذیرانه ) در زندگی خورد و نوشید تا تنِ آدمی زیاد هم بهداشتی بار نیاید. 🔹 #adventurousness خطرپذیرندگی 🔹 #ابتارینگی یا: #ابتارایی 🔸 #adventurism 🔸 #ابتارگری ▪️مثال: اَبتارگری های ( ماجراجویی های ) آمریکا در جهان می تواند زمین را به سوی جنگ های هسته ای سوق دهد. 🔹 #adventurist 🔹 #ابتارگر یا: #ابتارگرانه ▪️مثال: یک ابتارگرِ ( ماجراجوی ) بی مغز می تواند جان بسیاری از آدمیان را به خطر اندازد. 🔸 #adventuristic 🔸 #ابتارگرانه 🔹 #adventuresome 🔹 #ابتارجو ▪️مثال: او را دلیر و اَبتارجو ( ماجراجو ) یافتم و تشویقش کردم که به نیروی زمینی بپیوندد. 🔸 #misadventure کنشِ متهورانه با نتیجه ی بد، بدشانسی 🔸 #بدابتار 🔹 #unadventurous 🔹 #ابتارگریز یا: #بی ابتار ▪️مثال: ۱ - آن ها یک رقصِ ساده و بی ابتار ( بی خطر ) را به رقص های اَبتارای ( مخاطره آمیزِ ) امروزی ترجیح می دادند. ۲ - آدمی بود اَبتارگریز ( مخاطره گریز ) و آرام که آزارش به مورچه نمی رسید. 🔺 هم ریشه ها را در فرسته ی بعد ببینید. ا👇👇👇 🔻🔻🔻 @JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگان عمومی و تخصصی
هنگامه جو
برابر پارسی واژه نیمه تازی ماجراجو واژگان کنجکاو و پی جو میباشد