ماتم گرفتن


    grieve
    mourn
    to mourn (for or over)

مترادف ها

mourn (فعل)
گریه کردن، سوگواری کردن، عزاداری کردن، ماتم گرفتن

wail (فعل)
ناله کردن، ماتم گرفتن، شیون کردن

پیشنهاد کاربران

ماتم گرفتن ؛ سوگواری کردن. عزاداری :
مزن دست تأسف بر هم از ترک حسدکاران
که خون مرده را هرگز کسی ماتم نمیگیرد.
میرزا صائب ( از آنندراج ) .
غمگین، اندوهگین

بپرس