ماتم انگیزmournful, dolefulماتم دارmournful, in mourningماتم داشتنto be in mourningماتم زدگیdejection, melancholyماتم زدهdoleful, mournful, mournfully, rueful, in mourningماتم زده کردنbereaveماتم گرفتنgrieve, mourn, to mourn (for or over)
dole (اسم)صدقه، فرم، قسمت، اندوه، ضجه، سار، حق بیمه ایام بیکاری، حصه، ماتم، کمک هزینه دولتی به بیکارانmourning (اسم)عزا، ماتم، سوگواری، عزاداری، سوگ
در ترکی به ماتم گرفتن و یا سوگواری = یاس یاسلاندیم اونا = به اون تکیه کردم در نبودش ماتم گرفتم مثال؛ دا چوخ یاس توتما گدن گتملی دی معنی؛ ماتم ( عزا ) نگیر اونی که باید بره میرهپرسه، سوگ، عزا، مصیبت، سوگواری، عزاداری، نوحه گری، اندوه، غم، غصه، حزندژم+ عکس و لینک