لیل

/layl/

    night

فارسی به انگلیسی

لیل شب
night

مترادف ها

night (اسم)
تاریکی، شب، غروب، شب هنگام، برنامه شبانه، خادم حبش، لیل، نزدیک ب وقت خواب

پیشنهاد کاربران

سوره لیل در مکه نازل شده و دارای ۲۱ آیه است. کلمه لیل به معنی شب است.
قبل از سوره فجر و بعد از سوره اعلی نازل شده است.
این سوره مردم را به دو گروه تقسیم می کند:
• انفاق کنندگان باتقوا
• بخیلانی که منکر پاداش قیامتند
...
[مشاهده متن کامل]

پایان کار گروه اول راخوشبختی و سهولت و آرامش، و پایان کار گروه دوم را سختی و تنگی و بدبختی می شمرد. در بخش دیگر، بعد از اشاره به این که هدایت بندگان بر خداست، همگان را از دوزخ انذار می کند. و آخرین بخش اوصاف کسانی است که در این آتش می سوزند و گروهی را که از آن نجات می یابند.
جهت فتوحات بی نهایت و زیادی مال، اثری عجیب و نفعی غریب دارد و باید در ختم آن رعایت تقوی و دوری از گناه بیشتر شود.
• از پیامبر آمده است: هرکس این سوره را تلاوت کند خداوند آنقدر به او می بخشد که راضی شود، و او را از سختیها نجات می دهد و مسیر زندگی را برای او آسان می سازد.
• پیامبر ( ص ) : هر کس 40 شب متوالی، هر شب 40 بار سوره لیل را قرائت کند، به شرط آنکه وقتی به آیه 19 ( و ما لاحد عنده من نعمة تجزی ) برسد آن را سه بار تکرار کند خداوند حاجات او را چنان بر آورده می کند که عقل حیران می ماند.

لیللیللیل
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/لیل_(سوره)
الکی ترکی وکردی نگین لیل بمعنی نداشتن نور وکمبود روشنی است واز دو واژه میتواند معرب شده باشد
lacklight یعنی کمبود ونبودن نور
lightlessبمعنی بدون نور بی روشنی
که در هردو تاریک معنی میشه
تاریکی
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
...
[مشاهده متن کامل]

13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس

در زبان آذری به معنی : چیزی شبیه به روح، پاک، تمیز ، شَبَه ، و به بادی که بدون و غبار بوزد گفته می شود .
بچه ها معنی لیل چی میشه
سلام بابت نوشته های چرت و پرتم شرمنده
دلم کرمریزی میخواست
لیل از واژه لِلیلا پهلوی گرفته شده است، پس می توان گفت که یک واژه معرب با ریشه پارسی است ( می توانید واژه نامه پهلوی در اینترنت نگاه کنید ) ، بنابراین بهتر است این کلمه با اصل پهلوی آن یعنی للیا به عنوان مترادف برای کلمه شب استفاده شود.
در کوردی به ندیدن میگن نیگته یعنی دیده نشدن که همان درشب مصداق د یده نشدنه
در زبان لکی و کردی لیلبع معنی زن، عشق، معشوقه
لیل به معنی شب واژه عربی است
اما "ریر" و" لیل" در زبان های ایرانی به معنی روح باد و طوفان بوده است متاسفانه در فرهنگ واژه ها نگاشته نشده است و هیچ پیوندی به شب عربی ندارد. در ایرانی باستان ما خرف ل به گونه ای در عربی هست را نداشته ایم اما گونه ای /ر/ در ایرانی باستان بوده که نزدیک به/ل/ بوده است این ر/ به احتمال زیاد پس از اسلام به ل تبدیل شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ب نام الله
لیل: پاره سیاه یوم، پس از پایان غروب تا پیش از اغاز فجر
در زبان لری بختیاری
نام پرنده ای سفید رنگ با دمی
دراز. تخم این پرنده سبز رنگ است
Lil
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان ( اربان ) آن را از واژه پهلوىِ لِلیا Lelya به معناى شب ، شب هنگام برداشته معرب نموده و ساخته اند : اللیل ، لیالی ، لیال و . . . !!!! همتایان دیگر آن در پارسى اینهاست: شپ Shap ( پهلوى: شب ، درستش شپ است پ به ب در شب
...
[مشاهده متن کامل]

به نظر مى رسد تحت گرایش به اربى ابدال یافته ) ، اِویسروسریم/اِویسروتریم Evisrusrim/Evisrutrim ( پهلوى: سر شپ ، مغرب ) ، اِخْشَپَوا Xshapava ( اوستایى : شپ ) شَوْ ( کردى : شپ ) ، شُ Sho ( زبان محلى ایرانى : شپ )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس