لوح، فهرست، جدول، میز، سفره، کوهمیز، لیست
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
اهورا فرهادی
واژه لیست
معادل ابجد 500
تعداد حروف 4
تلفظ list
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: liste]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی list
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد 500
تعداد حروف 4
تلفظ list
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: liste]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی list
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
لیست کردن: تهیه صورت اسامی؛ در صف و نوبت قرار دادن
لیست ( List ) :[ اصطلاح توییتر] فهرستی از آدم هایی است که آن ها را فالو نکرده اید و نمی خواهید فالو کنید، اما می خواهید در جریان توییت های آن ها باشید. توجه کنید که فقط توییت های افرادی که صفحۀ حساب کاربری
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
شان به صورت عمومی باشد، در فهرست به نمایش گذاشته می شود. شما می توانید به دو صورت عمومی و خصوصی فهرست درست کنید. فهرست عمومی دردسترس سایر افراد هم هست و آن ها می توانند فهرست شما را دنبال کنند؛ اما فهرست خصوصی را فقط شما می توانید مشاهده کنید.
جواب معنی لیست در جدول : ( فهرست )