لگد زدن


    kick
    quicken
    recoil
    to kick
    to recoil

مترادف ها

kickback (فعل)
پس زدن، لگد زدن

hoof (فعل)
رقصیدن، لگد زدن، باسم زدن، پای کوبیدن

boot (فعل)
لگد زدن، با سر چکمه و پوتین زدن

kick (فعل)
لگد زدن، پا زدن، با پا زدن

spurn (فعل)
رد کردن، لگد زدن، پشت پا زدن

poach (فعل)
دزدیدن، لگد زدن، راندن، فرو کردن، بهم زدن، تجاوز کردن به، هل دادن، اب پز کردن، دزدکی شکار کردن، برخلاف مقررات شکار صید کردن

پیشنهاد کاربران

لگد زدن را برای غیر از حیوانات استفاده شود.
برای حیوانات بویژه چهارپایان از جفتک انداختن استفاده شود.

بپرس