لکاته

/lakkAte/

پیشنهاد کاربران

زنی جادوگر و شیطان که با سلیطه گری و بی حیایی و بی شرفی کارِ خود را پیش می برد
لَکاته، lakāte - نوعی نفرین یا ناسزا هست! -
واژه ای فارسی که با جمع مکسر عربی ( فَعال ) سرهم شده است!
.
این واژه را نخستین بار صادق هدایت در نَسک ( کتاب ) بوف کور برای شخصیت دوگانه ( کسی ) بکار برد:
...
[مشاهده متن کامل]

اثیری: زنی فرشته آسا و بسیار خوب و
هَمِستار ( در برابر آن ) لَکاته: زنی بدکاره و پَتیاره بود!
.
در اوایل انقلاب اسلامی، ورق بازی ( پاسور بازی ) کاری زشت و حرام بوده است و مذهبی های خُشک ( خُشک مذهب ها ) به "بی بی شاه" این فرنام ( لقب ) را دادند، سپس به جای واژه "ج، ژنده" این واژه بکار گرفته شد!
.
لَکَت: لَکَنت - واژه ای پهلوی که در سیستان ( سَجِستان، سَگِستان ) به وَشنادی ( فروانی ) کاربرد دارد!
چاچول گر، زیر و رو کش، ریو ( ریب ) ، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک باز، حقّه باز، زرنگ بازی -
پست، لَئیم، خوار و زبون، فرومایه، مُهمَل، چرند، ژاژ، بیهوده، یاوه
( ( واژه "لَکَنته" هم از آن گرفته شده است:
کهنه، پوسیده، ژنده، فرسوده، رَمیم، اِسقاطی - خراب، داغون، زِوار ( زِهوار ) در رفته، بدرد نخور، فکسنی، زپرتی، زیقی! ) )
.
معنی: بدونِ توانایی و چالاکی، لااُبالی، بی سر و پا، بی بند و بار، ولگرد، وِلِنگار، آسمان جُل، برهنه خوی، کله خراب -
گُجَستَک!، پلید، ریمَن، ملعون، پلشت، پَتیاره، هرزه، جَهی، بدکار، بدکردار، بدجنس، سلیطه، شَرور، تبهکار، قالتاق، شارلاتان، کَلاش، لانتور! -
بی پُشت، بی زور، ناتوان، نُنُر، سُوسُول، ژیگول، فُکُلی، تی تیش! - اوزگَل، چُلمَن، چُلُفتی، شاسگول! -
قزمیت، درب و داغون، خراب، مُفَنگی، زیقی، ، پیزوری، فَکَسَنی ( فَکَستَنی ) !، دَرِپیت! -
مسخره، مزخرف، خز!، زاقارت!
.
یادآوری از واژه وَرِجَمکَرد:
تنها مردمانی به نام: "بی پُشت" ها به وَرِجَمکَرد نرفتند!
( ( بی پُشت: واژه فارسی میانه ( پارسیگ )
اوستا: اَهاوَیُه ( اَپَه کَوَه: آب نداشتن در کمر ) و همچنین فِرَکَوَه: کوه داشتن در کمر
وندیداد: زَفَنگَل ( زُونگَل، همان گونه امروزی اُوزگَل! )
ویژگی ( صفت ) کسانی است که اهورامزدا از آوردن آنان به ورجمکرد روا نمی دانست!
این مردمان ( بی پُشت ها ) به وَرِجَمکَرد نرفتند زیرا از آن ها به عنوان مردمانی: سست عنصر، تنبل، گُشاد، خمیده ( گوژپشت ) ، بی خایه، نازا، ناباروَر یاد می شود! ) )

منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/بوف_کور• http://soveida.blogfa.com/post/42
جِهْ ؛ لکنده ، روسپی زن بدکاره
جه در کارنامه اردشیر پاپکان ، . در چهارم آمده است
پست ، زبون بی هویت و پرو ، گستاخ و وقیح زن هرجایی

شخصیت مقابل زن اثیری یا وجه دوم شخصیت زن اثیری در قسمت دوم از کتاب بوف کور اثر صادق هدایت
بدعمل ، تبهکار، بدلگام
زن بی حیا، فاحشه

بپرس