لک کردن


    blot
    splotch
    stain

فارسی به انگلیسی

لک کردن با ترشح
splash

لک کردن پوست
blotch

مترادف ها

blur (فعل)
محو کردن، تیره کردن، لک کردن

smudge (فعل)
سیاه شدن، لک کردن

gaum (فعل)
الودن، لکه دار کردن، لک کردن، اغشتن

slubber (فعل)
کثیف کردن، لک کردن، سرهم بندی کردن، کثافت

پیشنهاد کاربران

بپرس