لک لک

/laklak/

    spotty
    sputter
    stork

فارسی به انگلیسی

لک لک کردن
bedaub, fleck, lag, sputter, plod

لک لک کنان حرکت کردن
sputter

مترادف ها

demoiselle (اسم)
دوشیزه، لک لک، دختر خانم

stork (اسم)
لک لک

پیشنهاد کاربران

لک لک کلمه ای اکدی است ( laqlaqqu ) که وارد زبانهای مختلفی شده است:
عربی: لقلق
ترکی: leylek
اوکراینی: лелека
آلبانیایی: lejlek
فارسی: لک لک
در کرمانشاه و عراق هم طایفه ای به نام لک است که احتمالا از همین پرنده لک لک نام گرفته اند چون گردن های درازی هم دارند
لِک لِک، در گویش شهرستان بهابادحکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرماست.
لِک لِک لرزیدن:سخت لرزیدن.
گویا این کلمه در اصل [دیک دیک] بوده است که می توان به فرهنگ لغت رجوع کرد.

"لک لک" واژه صد در صد ایرانی هست و از زبان ایرانی باستان به عربی و دیگر بانها راه یافته است.
در گویش تهرانی به آدم لاغر میگفتن غازقُلنگ یا غاز کلنگ به استعاره از پای باریک لک لک یا غازی که لنگ های باریکی داره ممکنه درگذشته برای لک لک هم بکار برده میشده ولی رفته رفته کم رنگ شده
در گویش کرمانی به گلوله شدن آرد در مایعات "لُک لُک" گویند.
اسم کردی لک لک قازی قوڵنگ میشە
لیلاغ *لیلغ. لی لک *::نام های لک لک در زبان لری بختیاری
لیلاغ::
لی::لنگ. پا
لاغ::لاغر
لی لک::
لی::لی لی
لک::لنگ. پا

بپرس