لوکوموتیو

/lokomotiv/

    engine
    locomotive
    railway engin

مترادف ها

iron horse (اسم)
لوکوموتیو

locomotive (اسم)
لوکوموتیو

پیشنهاد کاربران

ناقله
قطار ترن
لوکوموتیو
قطارکِش ( غتارکِش )
کِشَنده، کِشگر ، کِشَن ، کِشران ، کِشبَر ، کِشرو
لوکَنده ( شتر جلوی کاروان را لوک می گفتند.
جُنبو ( از جُنباندن )
مایَنده ، مادار ، مودار ( از مودن و مادن به مینه اندازه گرفتن و به پیمیده ( فهمیده یا مفهوم ) حرکت کردن و هرکیدن یا ارکیدن )
لوکوموتیو=دنباله ران

بپرس