لوچ

/luC/

    cockeyed
    cross-eyed
    squint
    squint(-eyed)

فارسی به انگلیسی

لوچ بودن
squint

مترادف ها

cross-eyed (صفت)
مورب، لوچ، چپ چشم

squint (صفت)
لوچ، چپ چشم، چپ

strabismic (صفت)
لوچ، احول، دوبین

gimlet-eyed (صفت)
لوچ

goggle-eyed (صفت)
لوچ، چپی، چشم ورقلنبیده

squint-eye (صفت)
لوچ، احول

squint-eyed (صفت)
لوچ، چپ چشم، احول

پیشنهاد کاربران

این واژه در زبان تالشی به افراد دارای انحراف چشم گفته میشه. شکل دیگه این واژه در تالشی به صورت لَچ هست که به معنیه لبه، نک، کناره، وانتهای برگشت خورده شاخه های درختان و خوشه ها هست که احتمالا با کلمه لنج
...
[مشاهده متن کامل]
در تالشی به معنیه بیرون زدگی و افتادگی هم ریشه هست . از واژه لوُچ در تالشی لغت لوُچوُن درست شده به معنیه چشمک زدن و نگاه کردن با کناره چشم با خشم و تنفر و ناراحتی به کسی هست. این واژه با ریشه کهن واژه انگلیسی look یعنی locian یکی هست. این واژه در فارسی به صورت آمیانه در کلمه لب و لوچه هم وجود داره و به معنیه نک و انتهای قوس برداشته لبها هست.

کهن ترین معنای لوچ در زبان پارسی باستان به معنای لخت، برهنه، عریان بکار می رفته است. کوهستان در چریدن بزان لوچ گشته از علف. کوه لخت شده بدلیل چرای بزها و گوسفندان. آدمی را دزدان لوچ و لخت رهاکرده بودند.
...
[مشاهده متن کامل]
در زبان عربی نیز لوچ مبدل به لوش و لوشه گردیده و به مکان بی آب و علفی که چراگاه اشتران ( شترها ) است اطلاق میشده. همچنین بعدها به شخص دوبین، احول، کاژ، کاج نیز لوچ گفته شده. کما اینکه گویند لوچ یک را دو بیند، در اشعار متأخر از لوچ به معنای کسی که در قضاوت یک را دو میبیند و باشتباه قضاوت میکند، و در جایی نیز به افراد خود بزرگ بین و کج پندار نیز خطاب میشده. چنانچه فردوسی اشاره دارد که سرزمینی را که توسط کج بینان و طمع ورزان اشغال گردیده بود بزور شمشیر باز ستاندند. لوچ در فلاسلوچ و سُلوچ به معنای کوچ سالیانه معنا شده. واین نیز همان معنای خالی شدن علفزار ( لوچ شدن ) و کوچ به سوی سرسبزیها را در معنای خود در بر میگیرد.

در زبان بلوچی معنای برهنه میدهد
در زبان لری�لوچ� به معنی چین وچروک است. مثلادرعبارت�مین روش لوچ ونه� یعنی صورتش چین وچروک انداخته است. واژه ای کهن وآریایی است که وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی و. . . ) ویا شاید زبانهای هندی شده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]
در زبان انگلیسی به صورت�ruga, ruck وrogosity� به معنی چین وچروک وتاه خوردگی به کار میرود. باتوجه به تبدیل�حرف لام به حرف ر� ودیگر تبدیلهای رایج در زبانشناسی و ریشه یابی.

در کوردی لوچ به معنای چروک است
متضاد صاف و راست
بلوچ یعنی ب لوچ =ب یعنی بی لوچ برابر کسی که بدون کجی و ناراستی کسی صاف و پاک و بی غل و غش است
لوچ ( Luch ) در زبان گیلکی به معنی چشم چپ یا انحراف چشم هستش
ده زبان دری افغانی به کسی که لخت یا برهنه باشه میگوییم لوچ
لوچیدَن = لوچ شدن.
دوبین
کج بین
این کلمه در اصل فرانسوی است louche ( لوش ) و فعل آن هم loucher ( لوشه ) است.
پیچ داشتن چشم
لخت ، برهنه ( بلوچی )
چپ
لوچ. ( مازنی ) ، دیوانه.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس