لوله کشی کردن


    to lay pipes
    to do plumbing
    toplumb or pipetosupply with pipes

مترادف ها

pipe (فعل)
لوله کشی کردن، نی زدن، فلوت زدن، صفیر زدن، با صدای تیز و زیر حرف زدن

canalize (فعل)
زه کشی کردن، لوله کشی کردن، ایجاد ابراه کردن

plumb (فعل)
لوله کشی کردن، با شاقول ازمودن، ژرف یابی کردن، عمق پیمودن، عمودی قرار دادن، شاقولی افتادن، با سرب مهر و موم کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس