لوله

/lule/

    barrel
    conduit
    duct
    pipe
    pipeline
    roll
    sleeve
    tube
    tubing
    canal
    vessel

فارسی به انگلیسی

لوله اب
line, water pipe

لوله اب رسانی
aqueduct

لوله ابگرمکن
flue

لوله اتش نشانی
fire-hose

لوله ازمایش
test tube

لوله استاش
eustachian tube

لوله اصلی در لوله کشی شهر
water main

لوله اصلی گاز
gas main

لوله اگزوز
tailpipe

لوله ال سان
ell

لوله ای
tubal, tubular, vascular, tubulous

لوله بازکن
plunger

لوله بخاری
flue, stovepipe

لوله بری کردن
pipe

لوله بسیار باریک
capillary

لوله پاک کن
pipe, cleaner, swab, pipe-cleaner

لوله پلاستیکی
hose

لوله پنبه
wad

لوله پیتو
pitot tube

لوله پیچ
coil

مترادف ها

spout (اسم)
دهانه، جوش، لوله، ناودان، فوران، شیر آب، فواره

conduit (اسم)
مجرا، لوله، مجرای اب، مجرای سیم، لوله اب، اب گذر

tube (اسم)
مجرا، نای، نی، لوله، دودکش، ناودان، لامپ، تونل، لوله خمیر ریش و غیره

cannon (اسم)
توپ، استوانه، لوله، تصادم دو توپ

roll (اسم)
تمایل، گردش، صورت، توپ، لوله، نورد، فهرست، ثبت، غل، چرخش، طومار، فرد، غلتک، نان ساندویچی، چیز پیچیده

pipe (اسم)
نای، نی، لوله، پیپ، چپق، نی زنی، لوله حمل مواد نفتی، ساقه توخالی گیاه

cylinder (اسم)
استوانه، لوله، سیلندر

پیشنهاد کاربران

اوند
لف
واژه لوله از فارسی میانه lwlk' ( rūrag، �*علف� ) . لیله مازندرانی ( لیل، ساقه ) ( از این رو لیله تهرانی ( لیل، ساقه ) ) ، لری شمالی ڵیڵںە ( łiłə ) را مقایسه کنید.
منبع. فرهنگ ریشه واژگان فارسی
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ پهلوی به فارسی - بهرام فره وشی
فرهنگ واژه های اوستا
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
در جواب به کسانی که فقط خودش رو گول می زنند و حرف های بدون سند و مدرک می زدند با این حرف خودتان خار و بی ارزش می کنید بس کنید هر کسی به من و خانواده من توهین حرمزاده بی ناموس بی رگ و ریشه سیم کش و جاکش و خودش و جد آبادش هست اگر توهین کند
جواب شما ها
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
▪️انسان کور را می توان درمان کرد اما نادان متعصب را هرگز. . . !
تعصب کور کورانه انسان بینا را کودن می کند. تعصب یک امر اشتباه است، حال فرقی نمی کند که این تعصب نسبت به دین، مذهب، نژاد، قوم، رنگ و حتی فردی باشد. تعصب، تعصب نام دارد. انسان متعصب برای مخفی کردن ضعف اجتماعی خود همواره در حال فرافکنی، تهمت، افترا، دروغ پردازی و جعل سازی نسبت به منتقدان خویش است.
غافل از اینکه برجسته ترین راه شناخت یک انسان بزرگ، اعتراف شجاعانه او به اشتباهات گذشته ی خویش است. از تعصب بپرهیزیم؛ تعصب، بیجا و بجا ندارد. تعصب، تعصب است. هر کس به وسعت تفکرش آزاد است. . . !
✍کریستوفر هیچنز

لوله کلمه ترکی هستl�le به معنای پیچانده شده.
Duct
چند شاخه لوله در انبار هست چی میشه ترجمش
لف

بپرس