لوازم ارایشیcosmeticsلوازم التحریرstationeryلوازم شخصیpersonal effectsلوازم و اسباب شخصیparaphernalia
accessories (اسم)لوازم، لوازم تزئینیgear (اسم)لوازم، اسباب، جامه، پوشش، دنده، چرخ دنده، افزار، ادوات، الات، مجموع چرخهای دندهدار، چرخ دنده دارapparatus (اسم)لوازم، ساز، دستگاه، ماشین، اسباب، جهاز، التfitment (اسم)لوازم، وسایل نصبservice (اسم)لوازم، کمک، کار، یاری، سابقه، وظیفه، خدمت، بنگاه، تشریفات، عبادت، استخدام، اثاثه، سرویس، نوکری، زاوری، درخت سنجد، یک دست ظروف، نظام وظیفهfitting (اسم)لوازم، پرو لباس، جفت سازی، سوار کنیmunition (اسم)لوازم، قلعه، دفاع، مهمات، تدارکاتparaphernalia (اسم)لوازم، متعلقات، اسباب، ضمائم، اموال شخصی زن، اثایالبیت، اثایrig (اسم)لوازم، اسباب، جامه، لباس، تجهیزات، وضع حاضر، دگل اراییfixing (اسم)لوازم، حاشیه، تثبیت، ثبوت
لوازم به زبان سنگسری لوازم آشپزخانه. . . . بِساط مطبخ beaten motbekh قاشق. . . کِجا keja پارچ. . . . دوشdoshچنگال. . . چِنگالاجاق. . . کّل kelآب کش. . . تام برزوtam berzoملاقه بزرگ. . . . آب گردونab Gordon ... [مشاهده متن کامل] کف گیر بزرگ چوبی. . . . کِلیز Kevinمجمع مسی. . . . لِنگری kengery دیگ بزرگ مسی. . . لبویlivyدیگ مسی کوچک. . . لیوک livek تنور. . . . تندورtentorوردنه. . . . مِرزه merze سفره نان. . . . نون سفرهnon sofre انبور. . . . . ماشِهmashehچارو. . . . سازه sazehبشقاب. . . . دوری doryظرف مسی بر آب. . . مّس باده mes badeh استکان. . . اِستکون estekon ز لوازم آشپزخانه ز زبان سنگسری قابل بیانز هر لوازم آید نغمه جانان و قصیده وداستان ز لوازم بود همه مسی زیبا و جریانز دیگ و کتری ومجمع مسی اواز داشت شایانپارسی ز جهیزیه مادران ما بود این لوازم پویانبه مس بهداشت بود در استحکام در همه دورانساز و برگسور و ساتملحقات+ عکس و لینک