له و لورده شدنcrash, wreckله و لورده کردنcrash, squash, wreck, clobber, cream, shellac, lambasteله و لورده کردن با سرعت و زورzap
قلبها له و لورده شدند، چون برای إلتماس یه عشق به خاک انداختنشان وله و لوردش کردند!"همه جا کربلاء همه زمان عاشوراء"!لت و پاردربه داغونشل و پَلآش و لاششل و پر/پل. [ ش َ ل ُ پ َ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) شل و پل. قطعه قطعه. پاره پاره. ( یادداشت مؤلف ) .+ عکس و لینک