لنگیدن


    halt
    to go lame
    walk lame
    limp
    founder
    hobble
    to walk lame
    to limp

فارسی به انگلیسی

لنگیدن با حرکات تند و ناگهان
jerk

مترادف ها

halt (فعل)
ایستادگی کردن، ایستادن، خمیدن، مکی کردن، لنگیدن، ایست کردن

lag (فعل)
تاخیر کردن، لنگیدن، عقب ماندن، عقب افتادن

limp (فعل)
خمیدن، لنگیدن، شلیدن

hobble (فعل)
داد و بیداد کردن، خمیدن، لنگیدن، شلیدن، لنگ لنگان راه رفتن، مانع حرکت شدن، دست و پای کسی را بستن

clop (فعل)
لنگیدن

stagger (فعل)
لنگیدن، تلو تلو خوردن، گیج خوردن، یله رفتن، تردید داشتن، بتناوب کار کردن

پیشنهاد کاربران

منبع . فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
لنگیدن
یلیدن
✅ لنگش claudication
✅ لنگیدن عبارت است از احساس عضلانی یا درد شبیه حالت گرفتگی عضله ، که معمولاً در یک یا هر دو پا رخ می دهد. این احساس خستگی ، پس از ورزش مختصری مثل راه رفتن در یک مسیر کوتاه بروز می کند و معمولاً با استراحت خوب می شود. خستگی بیشتر در ساق پا رخ می دهد اما ران ، باسن ، ناحیه مفصل ران یا پا نیز می تواند متأثر شود. این اختلال خطر فوری یا حتی درازمدت ندارد. این اختلال در مردان بیشتر از زنان دیده می شود، به خصوص در مردان بالای 55 سال .
...
[مشاهده متن کامل]

لنگ زدن. [ ل َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) لنگیدن در عمل یا کار یا سخن ( ؟ ) : او نیز عریان و مجذوب بود. غایتش آنکه گاهی معقول میگفت و با مردم حرف میزد، اما گاهی لنگی میزد و لاابالی میگردید. ( مزارات کرمان ص 192 ) .
دسوتان لنگیدن به معنای ایراد داشتن نیست , به معنای کژی در راه رفتن نیست بلکه معنای تاخیر یا تعویق رو داره - ببینید چه واژه های زیبایی داریم که به راحتی جایگزین واژه های بیگانه میشه اما در گذر زمان از اصل
...
[مشاهده متن کامل]
واژه دور شدید - کسی که میلنگه کارش یعنی یه جای از کار اصطلاحا گیری داره که باعث لنگیدن ( تاخیر یا تعویق ) شده - این واژه به زبان لاتین هم راه پیدا کرده و اونجا بش میگن لانگ ( long ) یعنی دراز یا طولانی ( با تاخیر ) واژه لینگ هم به معنای پا از همین گرفته شده یعنی بخشی از اندام انسان که دراز است واژه لنگ ( long فارسی ) که میگن لنگت را ببند هم منظور مشابهی داره یعنی پایت را بپوشان

یه جای کار می لنگه
لنگش
به یک طرف متمایل شدن وراه رفتن. تکیده راه رفتن

بپرس