لنگه به لنگهill-matched, ill-matedلنگه پنجرهcasementلنگه چارچوبdoor-postلنگه درcompanionلنگه هم بودنmatchلنگه کفشcompanion
match (اسم)تطابق، تطبیق، حریف، جفت، نظیر، همسر، لنگه، مسابقه، همتا، ازدواج، کبریت، چوب کبریت، حریف کسی بودن، زور ازماییmate (اسم)کمک، جفت، مات، دوست، شاگرد، همسر، رفیق، لنگه، همدمpendant (اسم)اویزه، لنگه، شیبbale (اسم)رنج، مصیبت، عدل، محنت، لنگه، تا، تاچه، بلاءleaf (اسم)لنگه، دندانه، ورق، برگ، صفحه، ورقه، لایهdoublet (اسم)لنگه، قرین، کلیجه، نوعی یل یا نیم تنه
لنگه در سنسکریت لینگه linga و به معنی نشانه، مارک، علامت می باشد؛ و این که در پارسی به معنی جفت یا تا آمده، برای این است که یکی نشانه ی دیگری است.لنگه = تادر گویش شهرستان بهاباد به جای لفظ لنگه بیشتر از واژه ی لِنگ/leng/ استفاده می شود مانند لنگ جوراب به جای لنگه جوراب یا لنگ کفش به جای لنگه کفش.تاقتا ، تکه. قسمت. بخش، قطعهقطعه. تکه. قسمت. بخشدر زبان لری بختیاری به معنی جفت. تک بودن. عالی بودنیوه لنگه نداره::این عالی است+ عکس و لینک