لنگان

/langAn/

    halting
    limping
    gimpy

فارسی به انگلیسی

لنگان لنگان
limpingly, haltingly

لنگان لنگان بردن
hitch

لنگان لنگان رفتن
founder, hitch, hobble, limp, stumble, halt

لنگان لنگان یا لنگ لنگان
limpingly, haltingly

پیشنهاد کاربران

ما لر ها تو زبان لری به پا میگیم لِنگ، به دیدگاهم واژه ی لنگان نیز از همین واژه برگرفته شده، یک پا راه رفتن، یک لنگ راه رفتن، لنگ لنگان :یک پا یکپا رفتن

بپرس