لندلند


    grumbling
    muttering

فارسی به انگلیسی

لندلند کردن
to grumble or mutter
mutter

مترادف ها

grumble (اسم)
گله، ناله، لندلند

mutter (اسم)
غرولند، لندلند، غرغر، سخن زیر لب

پیشنهاد کاربران

غرغر
غرولند
واگویه
زمزمه های گلایه آمیز
. . . جواب نشنیدم بجز لندلند تیز و تند که هر آینه از آن زن حکیم بود.
سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
جیمیز موریه
لندلند: [ عامیانه ] ، غُرغر، غُر غر کردن
( ( باران مانند تسمه تو گرده اش پایین می آمد . لندلند کش دار و دندان غرچه های رعد از تو هوا بیرون نمی رفت. ) )
( صادق چوبک ، چرا دریا طوفانی شده بود )

بپرس