لمحه


    glance
    glimpse flash
    moment
    instant
    glimpse

مترادف ها

glance (اسم)
نگاه مختصر، مرور، نگاه، برانداز، نظر اجمالی، لمحه، اشاره یا نگاه مختصر، اشاره کردن و رد شدن برق زدن

glimpse (اسم)
نظر اجمالی، لمحه، نگاه سریع، نگاه کم، نگاه انی

پیشنهاد کاربران

برای یکی از معناهایی که واژه ( لَمْحه ) دارد؛ یعنی نگاهِ کوتاه و سریع می توان از واژه ( نِگاهَک ) استفاده کرد و مثلاً گفت:
�موقعِ بازگشت به خانه، در کوچه با دخترِ همسایه روبه رو شدم؛ نگاهکی به من کرد و بدون سلام گذشت. �
...
[مشاهده متن کامل]

نگاهک می توان به عنوان معادلِ واژه انگلیسیِ Glance به کار برد. البتّه واژه ( نیم نگاه ) هم استفاده می شود.
�موقعِ بازگشت به خانه، در کوچه با دخترِ همسایه روبه رو شدم؛ نیم نگاهی به من کرد و بدون سلام گذشت. �

لمحه بر وزن لحظه و به معنی لحظه.
لمحات بر وزن لحظات و به معنی لحظات.
فقط دقت کنیم که حرف ( ح ) در ( لحظه ) حرف دوم است و در ( لمحه ) حرف سوم است.
زمان اندک
glance

بپرس