لفظ

/lafz/

    word
    vocable
    letter
    term

فارسی به انگلیسی

لفظ به لفظ
word for word verbatim

لفظ قلم
bookish or written language, pedantic language

لفظ معنی
affx

مترادف ها

literacy (اسم)
سواد، لفظ، با سوادی، سواد خواندن ونوشتن

word (اسم)
خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه

particle (اسم)
ذره، لفظ، حرف، خرده، ریزه

term (اسم)
دوره، شرط، لفظ، مهلت، مدت، هنگام، اصطلاح، شرایط، نیمسال، جمله، روابط، میعاد، دوره انتصاب، ثلث تحصیلی

vocable (اسم)
لفظ، اسم

ahoy! (صوت)
لفظ

پیشنهاد کاربران

بعضی دوستان گفتند لفظ واژه ای فارسی است. لطفا از این سخنان نابخردگونه پرهیز کنید، که شباهات زیادی با پانتورک ها نادان پیدا کردید،
لفظ در زبان عربی به معنای انداختن یا پرتاب کردن است که بدین معنا امروزینش درآمده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ولی اگر واژه لَبْز را پیشنهادی برای برابر این واژه عربی بپنداریم، واژه ای رسا و شیوا است که میتواند معنای لفظ را برساند.

سَروب
سلیم
لفظ: گونه
ورتش لبز ( لپز ) به لفز مانند آب تابه به آفتابه و دبتر به دفتر است، که آب و دب با ریخت آپ و دپ هم به کار میرفته اند مانند لب و لپ
لفظ معرب شده لپز پارسی
کلام
این واژه کامل ایرانی است
لبز = لب ( لپ، دهان ) ز ( پسوند نامساز )
در کل به چم چیزی که از دهان برون میاد یا بر لب جاری میشود
برابر پارسی: واجک
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
سِپن sepn ( پشتو )
اوخت uxt ( اوستایی: اوختی )
وِشیس veshis ( کردی: وشه یی )