واژه لغو
معادل ابجد 1036
تعداد حروف 3
تلفظ laqv
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( لَ غْ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی laqv
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
وارهانی
لَغو:
١. پسگیری، پس گرفتن براندازی، برافکنی، از - میان - برداری، از میان برداشتن، دورریزی، نامعتبرسازی، بەهمزنی، بیهودەسازی، تباەسازی، پوچسازی، از - کار - اندازی، قانون - زدایی، آیین - زدایی
۲. ( صفت ) بیهوده، نامعتبر
۳. ( نام ) یاوه، چرند، هرزه، هرزەگویی، سخنِ بیهوده
اضافی ، مازاد
لغو : لغو در لغت به تمام کارها و سخنانی گفته می شود که داراى هدف مشخصی نیست ، یا از روى اراده و تصمیم سر نمی زند . ( تفسیر نمونه ج : 2 ص : 148 )
پیهودن: باطل کردن، لغو کردن، کنسل کردن
پیهایش=لغو ، ابطال
ریشه پهلوی: pathutan و pathunitan : پیهودن و پیهونیدن
پیهودن =لغو کردن یا ابطال کردن
پیهایش=لغو ، ابطال
از میان برداشتن
بجای �الغا� و �الغا نمودن� می توان �از میان برداشتن� را بکار برد. این آمیخته واژه را همچنین می توان بجای واژه های گوناگون دیگری از ریشه ی عربی چون �باطل کردن� و �لغو کردن� نیز بکار برد.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از پی نوشتِ یادداشتی به تاریخ دهم اسپند ماه ۱۳۹۳ در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/03/blog - post_78. html
سخنان بیهوده
باطل
ناگفته نماند که باطل واژه ای ایرانی است
خسته نباشید . . ممنون از سایت بسیار خوبتون. آفرین به شما.
- آنچه که به حساب و شمار نیاید. همانند : اگر به اشتباه باشد به ( شمار نمیآید ) ( به حساب نمیاد ) بی اثر میشه.
کنسل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)