لغزش

/laqzeS/

    blame
    coast
    erroneous
    fallacy
    gaffe
    inaccuracy
    lapse
    skid
    slipperiness
    error
    inexactitude
    mistake
    slide
    slip
    slippage
    stumble
    slip-up

فارسی به انگلیسی

لغزش اخلاقی
immorality, crime

لغزش بزرگ
flub

لغزش به پایین
sideslip

لغزش به پایین یا چپ و راست
sideslip

لغزش به چپ
sideslip

لغزش به راست
sideslip

لغزش پذیر
fallible, mistakable

لغزش پزشکی
malpractice

لغزش تمسخر انگیز
howler

لغزش خوردن
to slip, to blunder

لغزش دار
faulty

لغزش در رفتار
faux pas

لغزش در سخن
faux pas

لغزش روان نما
freudian slip

لغزش فرویدی
freudian slip

لغزش گیری
correction

لغزش ناپذیر
infallible, sure-footed

لغزش کردن
mistake

لغزش کلام
fluff

لغزش یابی
correction

مترادف ها

slip (اسم)
گمراهی، باریکه، اشتباه، روکش، سهو، خطا، اولاد، ستون، نسل، لغزش، قلمه، زیر پیراهنی، خطابه خواندن، نهال، تکه کاغذ، لیزی

error (اسم)
ضلالت، غلط، اشتباه، سهو، خطا، خبط، تقصیر، لغزش، عقیده نادرست

slide (اسم)
ریزش، سر، سرازیری، سراشیبی، کشو، لغزش، لغزنده، سرسره، اسباب لغزنده، پس وپیش رونده، توسراندنی، تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری

offense (اسم)
توهین، حمله، رنجش، دلخوری، تجاوز، یورش، اهانت، گناه، بزه، تقصیر، لغزش، هجوم، قانون شکنی

lapse (اسم)
الحاد، خطا، زوال، مرور، انقضاء، لغزش، گذشت زمان، استفاده از مرور زمان، انحراف موقت، ترک اولی، خطابه خواندن

flounder (اسم)
اشتباه، لغزش، سفره ماهی، نوعی ماهی پهن

gaffe (اسم)
اشتباه، خبط، لغزش، اشتباه در گفتار یا کردار

trip (اسم)
گردش، سفر، لغزش، سیاحت، سبک رفتن، لغزش خوردن

stumble (اسم)
لغزش، اتفاقا بر خوردنبه

slippage (اسم)
افت، لغزش

peccadillo (اسم)
لغزش، اشتباه کوچک

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
واژه ی لغزش از ریشه ی واژه ی لغزیدن فارسی هست.
ببینیم در زبان پارسی باستان آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم

...
[مشاهده متن کامل]

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

لغزشلغزشلغزش
منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/زبان_فارسی_باستان
واژه لغزش لرزش لرز و لرزیدن واژه ای پارسی است.
و با کلمه زل و زلزله عربی تفاوت دارد و از یک ریشه نیستند.
پارسی:لرز
عربی:زل
سریدن، سرش
واژه عربی از زُله
لغزش :[ اصطلاح ارز دیجیتال]لغزش ( Slippage ) :[ اصطلاح ارز دیجیتال] اشاره به شرایطی دارد که در آن قیمتی که معامله گران انتظار دارند با قیمتی که واقعا معامله در آن انجام می شود، تفاوت می کند.
دلایل متعددی برای لغزش می تواند وجود داشته باشد. برای مثال اگر یک معامله گر یک سفارش را هنگامی بازار شدیدا در حال نوسان است ثبت کند یا هنگامی که معامله گر سفارشی ثبت می کند که آنقدر بزرگ که بازار را تغییر می دهد، لغزش رخ خواهد داد.
...
[مشاهده متن کامل]