supply (اسم)
ذخیره، موجودی، خواربار، اذوقه، لزوم، فرااورده
incumbency (اسم)
وظیفه، تصدی، عهده داری، وجوب، لزوم
need (اسم)
نیاز، ایجاب، لزوم، نیازمندی، نیستی، احتیاج، بایستگی، حاجت
necessity (اسم)
نیاز، ضرورت، لزوم، نیازمندی، احتیاج، بایستگی
indigence (اسم)
فقر، بی چیزی، تنگدستی، لزوم، نداری، نیازمندی، تهی دستی
requisiteness (اسم)
لزوم