لزج

/lazej/

    clammy
    slippery
    viscid
    viscous
    slimy

فارسی به انگلیسی

لزج و چسبناک
gloppy

لزج و سرد
slimy

لزج و لیز
gelatinous

مترادف ها

viscose (اسم)
چسبناک، لزج

slab (صفت)
چسبناک، لزج

slimy (صفت)
لیز، لزج، لجن مال، لجن الوده

sticky (صفت)
سخت، چسبنده، چسبیده، چسبناک، دشوار، بد بو، لزج

پیشنهاد کاربران

دج . .
لزج: [ اصطلاح طب سنتی ] یعنی چسبنده وآن دوائی را نامند که بالفعل و یا بالقوه در حین تاثیر حرارت مزاجی در آن قابل امتداد گشته اجزای آن ازهم منقطع نگردند مانند خبازی

بپرس