shake (فعل)
تکان دادن، اشفتن، جنباندن، لرزیدن، بهم زدن، تکان خوردن، لرزش داشتن، متزلزل کردن
thrill (فعل)
لرزیدن، بهیجان اوردن، بتپش دراوردن
dither (فعل)
لرزیدن، دودل بودن
grudge (فعل)
لرزیدن، غرغر کردن، بخل ورزیدن، لجاجت کردن، غبطه خوردن بر، رشک ورزیدن به
flutter (فعل)
بال بال زدن، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن، سراسیمه بودن، لرزاندن
throb (فعل)
زدن، تپیدن، لرزیدن، تپش داشتن
palpitate (فعل)
تپیدن، لرزیدن، تپش کردن، تند زدن
flicker (فعل)
سوسو زدن، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن
bog (فعل)
لرزیدن، در باتلاق فرو رفتن
tremble (فعل)
ترساندن، لرزیدن، لرزاندن، مرتعش شدن، لرزش داشتن، مرتعش ساختن
shudder (فعل)
لرزیدن، مرتعش کردن
shiver (فعل)
خرد کردن، لرزیدن، از سرما لرزیدن، لرزاندن، مرتعش کردن
vibrate (فعل)
لرزیدن، نوسان کردن، تکان خوردن، جنبیدن، ارتعاش داشتن، مرتعش کردن، تموج داشتن
twitter (فعل)
لرزیدن، چهچه زدن
trill (فعل)
لرزیدن، چهچه زدن، جاری شدن، روان شدن، چرخیدن، با تحریر خواندن، پیچانیدن
quail (فعل)
ترسیدن، لرزیدن، دلمه شدن، پژمرده شدن، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، بی اثر بودن
dodder (فعل)
لرزیدن، تلو تلو خوردن
flinch (فعل)
عدول کردن، لرزیدن، شانه خالی کردن، بخود پیچیدن، دریع داشتن
quake (فعل)
لرزیدن، بهیجان امدن، لرزاندن، تکان خوردن، مرتعش شدن، لرزش داشتن
quiver (فعل)
لرزیدن، در تیردان قرار گرفتن، بهدف خوردن
wince (فعل)
لرزیدن، رمیدن، خود را عقب کشیدن، خود را لرزاندن و تکان دادن