لحیم گرsolderer, welder, soldererلحیم گریsolderingلحیم نرمsoft solderلحیم کارsoldererلحیم کاریweldلحیم کردنbraze, fusion, solder, weld, to solderلحیم کردنیweldable
واژه لحیممعادل ابجد 88تعداد حروف 4تلفظ lahimترکیب ( اسم ) [عربی]مختصات ( لَ حِ ) [ ع . ]منبع لغت نامه دهخدافرهنگ فارسی عمیدفرهنگ فارسی معینواژگان مترادف و متضادفرهنگ فارسی هوشیارجوش، وسیله التیام و اتصال، کف شیر+ عکس و لینک