لحظه به لحظه


    momentarily
    momently
    up-to-the-minute

پیشنهاد کاربران

دَمادَم ، دَم به دَم ، دَمبِدَم ، پی در پی ، پیاپی
لحظه به لحظه: پیوسته
کنترل لحظه به لحظه کار: کنترل پیوسته ی کار
ساعت ساعت. [ ع َ ع َ ] ( ق مرکب ) ساعت بساعت. ساعت تا ساعت. دمبدم. لحظه بلحظه :
بدان باید نگریست که ساعت ساعت خللی افتد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب پیشاوری ص 426 ) .
ای دل تو برو در بر جانان می باش
ساعت ساعت منتظر جان می باش.
...
[مشاهده متن کامل]

انوری ( دیوان چ نفیسی ص 611 ) .
رجوع به ساعت بساعت شود. || ناگهان. غفلةً : اگر هزار چنین کنند من نام نیکوی خود زشت نکنم که پیر شده ام و ساعت ساعت مرگ دررسد. ( ایضاً ص 337 ) .
ساعت بساعت. [ ع َ ب ِ ع َ ] ( ق مرکب ) ساعتی بعد ازساعتی. ساعت تا ساعت. || دم بدم. ( استینگاس ) . لحظه بلحظه. هردم. هرلحظه. پیوسته :
مطربان ساعت بساعت برنوای زیر و بم
گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه.
منوچهری.
رجوع به ساعت ساعت شود.

لحظه به لحظه

دم بدم
دمادم

بپرس