بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ( ابزار ) " و "بَردَم" به جای "ساعت ( زمان ) " و "دَمه" به جای "فُرصَت، زمان مُناسِب" .
... [مشاهده متن کامل]
واژه "دَم" که برابر "لحظه، دقیقه، زمان، وقت، وهله" می باشد. "ایندم" هم برابر "این لحظه، الان، حالا، حال، فِعلا" است. "دَمَک" داری پیشوند "َک" کوچک کننده است و برابر "دقیقه کوچک، ثانیه" است.
"دَموِش، دَمویس" از دو بخش "دَم" و "وِش، ویس" ساخته شده اند. ما بن واژه ای داریم برابر "وِشتَن" در "نِوِشتن" که برابر "ثبت کردن" است.
بن کنونی آن هم "ویس" می باشد و هم "وِش". پس "دَموِش، دَمویس" برابر "ثبت کننده زمان، ثبت کننده لحظه" می باشد که همان "ساعت" است.
"بَردَم" از پیشوند "بَر" که ریخت دیگری از "اَبَر" است که برابر "بزرگ، زیاد" است. پس "بَردَم" برابر "دقیقه بزرگ، ساعت" است.
"دَمه" هم که گستردن ( =توضیح دادن ) ای ندارد.
بدرود!
دمار = لحظات
دم /آندم / وهله = لحظه
�لحظه� در عربی به معنای �نگاه� هم بکار رفته:
یُدِلُّ بِمِخلَبٍ و بِحَدِّ نابٍ//وَ باللَحَظاتِ تَحسَبَهنَّ جَمْرَا
معنی: ناز میکرد به چنگال و دندان تیز و به نگاه هایی که گویی شراره ی آتش بودند .
آن :
یک آن = یک لحظه
آنی = لحظه ای، زود گذر
واژه لحظه
معادل ابجد 943
تعداد حروف 4
تلفظ lahze
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: لحظَة، جمع: لَحَظات]
مختصات ( لَ ظَ یا ظِ ) [ ع . لحظة ] ( اِ. )
آواشناسی lahze
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
اگه این کلمه فارسی باشه واقعا همونطور که دهخدا گفته
باید به صورت لهزه نوشت
mikhastam begham A lovely mortezavi far barayeh konkhor
میتونید به من بگید معنی لحظه زود میشه یا نه ممنون میشم💖💖💖💖
خورشید بی چون یعنی خورشید بی سبب. خورشیدی که هیچ دلیلی برای خلقش در عالم روحانی ندارد. خورشیدی که بی سبب آفریده شده است. مولانا هووووووووووووو
https://www. youtube. com/watch?v=si6rLeYU5BQ
هوووووووووووو
رمزگشایی شعر مولانا با سماع
مولانا لحظه ها را به ذرات اتمهایی که در ارتعاش هستند تشبیه کرده است. هر ذره ( لحظه ) اگر خوش است. . . . . .
https://www. youtube. com/watch?v=si6rLeYU5BQ
لحظه های زندگی تکه های پازلند برای کشف صورتهای عاشقانه حقیقت
https://www. youtube. com/watch?v=XPmW26FNbAQ
هنگام
لَحظه
این واژه پارسی و اربیده ی : لَخته است :
لَختی بیاساییم = لحظه ای استراحت کنیم.
دگرش وات خ به ح
دگرش وات ت به ظ
هم چنین لَخت میتواند با lax لاتین هم ریشه باشد در آمیزه ی : relax = بازلَختی ، رالختی
... [مشاهده متن کامل]
پیش وند re شاید با را همریشه باشد به مینه تکرار و باز انجامی ؛ در لهجه ی خراسانی را ، رِ گفته میشود :
این را گفتم = این رِ گفتم
این کلمه بیان گر ثانیه یا آن دم هست
یک لحظه در پارسی نو میشه یک آن
پس لحظه میشه آن
.
واژه ی پارسی_آریایی لحظه ( در اصل لهزه ) به مانای یک زمان کوتاه یا بخش کوچکی از زمان در سنسکریت به صورت lavazas लवशस् به مانای after some moments آمده است.
یه لحظه یعنی یک دم، یک دقیقه و یک مدت کوتاه که در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از کلمه ی یه لا /yala/استفاده می شود. مثال من یه لا برم مادرمو ببینم بیم.
و گذشته فعلها
دم
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
تَکزمان ( پهلوی )
اَدیاپ ( سنسکریت: اَدیاپی )
لَوَ، ایدانیم، اِنا ( سنسکریت )
آژیرام ( سنسکریت: اَچیرَم )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)